English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
silicicolous رشد کننده در نواحی سیلیس دار
Other Matches
sub-tropical وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
silica سیلیس
silicic مشتق از سیلیس
silicifoeous سیلیس دار
siliconize سیلیس دار کردن
siliceous sandstone ماسه سنگ سیلیس
siliciferous دارای سیلیس یا سیلیکون زیاد
silliceous limestone سنگ اهک سیلیس دار
silicic سیلیس دار دارای سیلیکون
silicate باسیلیکا یا سیلیس ترکیب کردن
silex سنگ سیلیس که دردندانسازی مصرف دارد
temperature spots نواحی دماگیر
reflexogenous zones نواحی بازتاب زا
arctic regions نواحی قطبی
growth areas نواحی رشد
subtropics نواحی زیرگرمسیری
leading region نواحی پیشرو
primary zones نواحی نخستین
low latitudes نواحی نزدیک خط استوا
keep out areas نواحی بر حذر شده
arctic مربوطه به نواحی قطبی
low lander ساکن نواحی پست
up country نواحی داخل کشور
subsolar واقع در نواحی گرمسیر
philadelphus سفرس نواحی معتدله
light latitudes نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
taro گوش فیل نواحی گرمسیر
riesling انگور سفید نواحی راین
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
ice-foot [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
toponymy ذکر اسامی نواحی مکان نامی
zoysia چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
anoraks نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
fox grape انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
tropic نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
calenture تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
continuous tone image تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
tundras دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
tundra دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
anorak نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
mycenian اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
mycenaean اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
longspur انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
maps نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
map نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
diamond design طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
tropical نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا گرمسیری مدارراس السرطان
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
mask وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
masks وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
mitigatory کم کننده
deflective کج کننده
benders خم کننده
mitigative کم کننده
bidder کننده
whisperer پچ پچ کننده
thinner کم کننده
refuser رد کننده
fillet پر کننده
refutative رد کننده
refutatory رد کننده
fillets پر کننده
filleted پر کننده
filleting پر کننده
bender خم کننده
solver حل کننده
bidders کننده
sensor حس کننده
puffer پف کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
crepitant خش خش کننده
surfy کف کننده
solvent اب کننده
mauler له کننده
skittish رم کننده
solvents اب کننده
doer کننده
doers کننده
catterer پچ پچ کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
abjurer or abjuror کننده
deletive حک کننده
mumbler من من کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com