Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
crankcase dilution
رقیق سازی روغن
Other Matches
diluted soluble oil
روغن حل شونده رقیق
liniments
مرهم رقیق روغن مالش
liniment
مرهم رقیق روغن مالش
dilution
رقیق سازی
derichment
رقیق سازی
rarafaction
رقیق سازی
arrefication
رقیق سازی
lube
روغن روان سازی
palmitic
اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
oil dent
شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
oils
روغن کاری کردن روغن ساختن
oil
روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling
روغن کاری کردن روغن ساختن
air cooled oil cooler
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
creosoting
روغن قیر روغن قطران
creosotes
روغن قیر روغن قطران
cutting oil
روغن سردکننده روغن برش
creosoted
روغن قیر روغن قطران
creosote
روغن قیر روغن قطران
oil can
حلب روغن , روغن دان
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
diluted
رقیق
leaned
رقیق
lean
رقیق
ethereal
رقیق
watery
رقیق
dilute
رقیق
pappy
رقیق
attenuating
رقیق
dilutes
رقیق
light fog
مه رقیق
wishy washy
رقیق
diluting
رقیق
leans
رقیق
thin
رقیق
wishy-washy
رقیق
washy
رقیق
attenuates
رقیق
thinned
رقیق
thins
رقیق
rarest
رقیق
rarer
رقیق
rare
رقیق
thinnest
رقیق
attenute
رقیق
thinners
رقیق
attenuated
رقیق
attenuate
رقیق
thinning
رقیق گردانی
thinned
بطور رقیق
thin
رقیق کردن
thin
بطور رقیق
lenis
رقیق فریف
thinned
رقیق و ابکی
diluting
رقیق کردن
lean gas
گاز رقیق
thinned
رقیق کردن
rarify
رقیق کردن
thins
رقیق کردن
thins
بطور رقیق
thins
رقیق و ابکی
thinnest
رقیق کردن
thinnest
بطور رقیق
poor lime
اهک رقیق
thinnest
رقیق و ابکی
thin
رقیق و ابکی
thinners
رقیق کردن
thinners
بطور رقیق
rarefactive
رقیق شونده
rarefy
رقیق کردن
thinners
رقیق و ابکی
lean mixture
مخلوط رقیق
extenuate
رقیق کردن
tender-hearted
رقیق القلب
dilute phase
فاز رقیق
attenuating
رقیق کردن
grout
ملاط رقیق
thinner
رقیق کننده
diluent
رقیق کننده
attenuates
رقیق کردن
dilution
رقیق کردن
attenuant
رقیق کننده
attenuate
رقیق کردن
dilution
رقیق شدگی
diluter
رقیق کننده
dilute
رقیق کردن
to wash down
رقیق کردن
pap
خوراکنرم و رقیق
tender hearted
رقیق القلب
thinnre
رقیق کننده
diluted
رقیق کردن
attenuated
رقیق کردن
tender minded
رقیق القلب
dilutor
رقیق کننده
dilutes
رقیق کردن
subtilize
رقیق کردن
smaze
غبار شبیه مه رقیق
diluting media
ماده رقیق کننده
finest
رقیق شدن خوب
diluent
ماده رقیق کننده
fined
رقیق شدن خوب
fine
رقیق شدن خوب
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
lenis
دارای تلفظ نرم رقیق
slopping
مشروب رقیق وبی مزه
slop
مشروب رقیق وبی مزه
slopped
مشروب رقیق وبی مزه
paint thinner
تینر یا رقیق کننده رنگ
this soup is mere wash
این سوپ خیلی رقیق است
pickling
غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
weakish
چیز رقیق و نرم سست و ضعیف
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
slop
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
toluene
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
auto lean
مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
lubricants
روغن
sebaceous humour
روغن
bandolin
روغن مو
oil can
روغن زن
bandoline
روغن مو
brilliantine
روغن مو
greasing
روغن
pomade
روغن سر
greased
روغن
buttering
روغن
ghee
روغن
ghi
روغن
ointments
روغن
butter
روغن
butters
روغن
greaser
روغن زن
ointment
روغن
unguent
روغن
unction
روغن
buttered
روغن
dopes
روغن
dope
روغن
lubricant
روغن
oiling
روغن
clurified or run butter
روغن
oils
روغن
oil groove
روغن رو
grease
روغن
oil
روغن
lubricating
روغن زدن به
antiknock
روغن موتور
lubricating
روغن زدن
balsam oil
روغن مصری
balsam oil
روغن بلسان
coconut oil
روغن نارگیل
wild rocket oil
روغن منداب
codfish
ماهی روغن
colza oil
روغن منداب
cold drawn oil
روغن کرچک
colve oil
روغن میخک
castor oil
روغن کرچک
palmachristi
روغن کرچک
lubricates
روغن زدن
French polish
روغن جلا
lubricated
روغن زدن به
linseed oil
روغن برزک
lubricated
روغن زدن
lubricate
روغن زدن
dubbing
روغن چرم
cavalito's oil
روغن کاوالیتو
lubricate
روغن زدن به
chassis grease
روغن گریس
bilge
مکیدن اب یا روغن
bone oil
روغن استخوانی
butterfat
روغن شیر
cade oil
روغن عرعر
camphor oil
نوعی روغن
lubricates
روغن زدن به
linseed oil
روغن بزرک
crude oil
روغن خام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com