English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
reflected binary code رمز دودویی منعکس شده
Other Matches
mask الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
masks الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
two's complement افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی
inverts تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
inverting تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
invert تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
dyadic operation عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی
bipolar روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود
baffling منعکس
baffles منعکس
reflected منعکس
baffled منعکس
baffle منعکس
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
resound منعکس کردن
reflector منعکس کننده
reflecting منعکس شدن
resounds منعکس کردن
reflects منعکس شدن
resounded منعکس کردن
image منعکس کردن
images منعکس کردن
reactive منعکس شونده
reflectors منعکس کننده
reflect منعکس شدن
ring with منعکس کردن
reecho دوبار منعکس شدن
re echo دوباره منعکس شدن
reflectional بازتابنده منعکس سازنده
abat voix منعکس کننده صدا
baffling صفحه منعکس کننده
baffled صفحه منعکس کننده
baffle صفحه منعکس کننده
baffles صفحه منعکس کننده
barrel reflector منعکس کننده لوله
indirect lighting نور منعکس شده
reflective بازتابنده منعکس سازنده
reflectively بطور منعکس شونده
relucent منعکس کننده نور متشعشع
barrel reflector منعکس کننده وضع داخل لوله
periscopes منعکس کننده نور دریچه دید
thermocline لایه منعکس کننده صوت در اب دریا
periscope منعکس کننده نور دریچه دید
mirrored دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
balloon reflector بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
deep scattering layer لایههای منعکس کننده عمق دریا
catoptric وابسته به ایینه ونور منعکس شده
mirror دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrors دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
camera lucida دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
camera lucida [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
rebound دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
abat-voix [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
rebounds دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounding دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounded دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
backgrounds نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
two scale دودویی
binary دودویی
bit رقم دودویی
column binary دودویی ستونی
pure binary دودویی محض
heap درخت دودویی
heaping درخت دودویی
binary loader انباشتگر دودویی
heaps درخت دودویی
bits رقم دودویی
binary coded به رمز دودویی
binary cell یاخته دودویی
binary chop جستجوی دودویی
binary operation عمل دودویی
binary code رمز دودویی
binary numeral رقم دودویی
binary number عدد دودویی
binary counter شمارنده دودویی
binary digit رقم دودویی
binary cell سلول دودویی
binary deck دستینه دودویی
binary variable متغیر دودویی
chinese binary دودویی چینی
row binary دودویی سطری
binary point ممیز دودویی
binary arithmetic حساب دودویی
binary card کارت دودویی
binary tree درخت دودویی
binary tape نوار دودویی
row binary card کارت دودویی سطری
complement معکوس یک عدد دودویی
complement تبدیل یک عدد دودویی
binary notation نشان گذاری دودویی
binary number system سیستم عددنویسی دودویی
binary synchronous communication ارتباطات همزمان دودویی
complemented تبدیل یک عدد دودویی
complements تبدیل یک عدد دودویی
complementing معکوس یک عدد دودویی
sequences مجموعهای از ارقام دودویی
binary coded decimal دهدهی به رمز دودویی
complementing تبدیل یک عدد دودویی
binary arithmetic operation عملکرد ریاضی دودویی
equivalent binary digits ارقام دودویی معادل
one's complement معکوس یک عدد دودویی
equivalent binary digits ارقام دودویی هم ارز
sequence مجموعهای از ارقام دودویی
complemented معکوس یک عدد دودویی
complements معکوس یک عدد دودویی
bsc SynchronousCommunication Binaryارتباطات هماهنگ دودویی
inverts تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting تغییر اعداد در محیط دودویی
invert تغییر اعداد در محیط دودویی
bisync synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
complement رقم دودویی که مکمل شده است
complements رقم دودویی که مکمل شده است
complementing رقم دودویی که مکمل شده است
complemented رقم دودویی که مکمل شده است
packs دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری
logic سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
pack دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری
delineascope پرژکتور منعکس کننده عکس در روی یک پرده پرژکتوراگراندیسمان عکس
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
mach stem جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
one to zero ratio نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
ebcdic سیستم کد گذاری حروف دودویی هشت بیتی
dibit عددی که از دو بیت دودویی تشکیل شده است
double dabble روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی
self reflexive منعکس کننده تصویر خود خود پژواکی
symbolic دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
symbolically دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
direct objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
boolean operation جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه
indirect objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
object که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objected که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objecting که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
bit کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
eight bit system بایتی که از هشت عدد دودویی تشکیل شده است
bits کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
decoder نرم افزاری که دستورات کد ماشین را دودویی عمل میکند
odder روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
bipolar استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی
encoding ذخیره سازی سیگنالهای داده دودویی روی رسانه مغناطیسی
bcd نمایش ارقام دهدهی به صورت الگویی از چهار رقم دودویی
oddest روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
check یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
checked یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
checks یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
American Standard Code for Information Interchange کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند
odd روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
reflector جسم منعکس کننده جسم صیقلی
reflectors جسم منعکس کننده جسم صیقلی
side reflector منعکس کننده کناری رفلکتور کناری
constants کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
filters الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
constant کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
parity برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
filter الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
complement 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
even روش بررسی خطا که فقط اعداد دودویی زوج را در هر کلمه ارسال میکند
basic کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basics کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
logic تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
complemented 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
mos حافظه با وضعیت ثابت که از MOSFET برای ذخیره داده دودویی استفاده میکند
boolean operation کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
complementing 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complements 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
hologram تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
holograms تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
loader بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
odd سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
telephone استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
oddest سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
telephoning استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
telephoned استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
telephones استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
reflecting تامل کردن منعکس کردن
reflects تامل کردن منعکس کردن
reflect تامل کردن منعکس کردن
decisions مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
parity سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
parity سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
excesses کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
excess کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
absolute address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
specific code کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
coincidence circuit مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
circuits مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
least significant bit رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
unipolar که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
M out of N code هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
dump بخشی از حافظه که ریو رسانه دیگر تط بیق شود یا به حالت دودویی چاپ شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com