English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
English Persian
Sienna <adj.> <noun> رنگ قهوه ای سوخته
Other Matches
scorched سوخته
charred سوخته
adust سوخته
burned سوخته
burned lime اهک سوخته
sugared almond یابادام سوخته
praline اجیل سوخته
praline بادام سوخته
parched with thirst تشنه سوخته
he suffered at the stake زنده سوخته شد
empyreuma بوی سوخته
burnt almond بادام سوخته
hard bake بادام سوخته
weatherbeaten آفتاب سوخته
slag فلزنیم سوخته
caramel قند سوخته
caramels قند سوخته
burned rug قالی سوخته شده
dander سوخته وخاکستر شده
to smell something burning بوی سوخته شنیدن
empyreumatical دارای بوی سوخته
burnt sacrifice قربانی سوخته یا سوختنی
to taste burnt مزه سوخته دادن
empyreumatical مربوط ببوی سوخته
To be rebuffed . دماغ سوخته شدن
cokes زغال سنگ سوخته
ivory black گرد سوخته استخوان
coke زغال سنگ سوخته
sunburn افتاب سوخته کردن
The light bulb has burned out. لامپ سوخته است
I can smell something burning. بوی سوخته می آید
i smell something burning بوی چیز سوخته میشنوم
He was snubbed . He drew blank. دماغ سوخته شد ( خیط وبور )
parches تفتیدن افتاب سوخته کردن
parch تفتیدن افتاب سوخته کردن
caramelize بصورت قند سوخته درامدن یادراوردن
yorked توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
Brown قهوه ای
coffees قهوه
coffee berry بن قهوه
coffee قهوه
coffeebean بن قهوه
teahouse قهوه خانه
coffee pots قهوه ساز
tea tray سینی قهوه
coffee pots کتری قهوه
coffee pots قهوه جوش
coffee mills قهوه خرد کن
coffee pots قوری قهوه
coffee and milk قهوه و شیر
white coffee قهوه با شیر
black coffee قهوه سیاه
iced coffee قهوه سرد
percolator قهوه جوش
percolators قهوه جوش
coffee and milk شیر قهوه
tea house قهوه خانه
coffee roaster قهوه بوده
black coffee قهوه بی شیر
coffee berry دانه قهوه
coffeepot قهوه جوش
coffee house قهوه خانه
coffeepot قهوه ریز
coffeehouse قهوه خانه
coffeebean حبه قهوه
coffeebean دانه قهوه
coffee tree درخت قهوه
coffee shop قهوه خانه
black coffee قهوه تلخ
coffees درخت قهوه
coffee درخت قهوه
coffee grounds تفاله قهوه
mocha قهوه مکا
black coffee قهوه بدون شیر
decaffeined coffee قهوه بدون کافئین
sepia رنگ قرمز قهوه ای
tea shops نهارخوری قهوه خانه
suntans قهوه مایل بسرخ
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
coffee roaster اسباب بودادن قهوه
to pulp coffee beans دانههای قهوه را مغز کن
suntan قهوه مایل بسرخ
tea shop نهارخوری قهوه خانه
durian درخت قهوه سودانی
dark brown رنگ قهوه ای تیره
demitasse فنجان قهوه خوری
umber قهوه ای مایل به زرد
brownstone [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
Tan <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و کرم
rust رنگ قرمز مایل به قهوه ای
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
Rosewood رنگی میان بنفش و قهوه ای
kolanut مغز تلخ قهوه سودانی
To color a room brown. اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
ocher <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و زرد
coffee mills دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
I could do with a cup of coffee. از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
This tie tones in with a brown jacket(coat). این کروات با کت قهوه ای جور می آید
The coffee is piping hot. این قهوه خیلی داغ است
A strong (weak)coffee (tea,etc. ) قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
estaminet قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
Two coffees please . لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
kola مغز قهوه سودانی درخت کولا
cybercafe نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
espressos نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espresso نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
pulper اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
irish coffee قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
slivers دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
coffee break تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
inconsumable سوخته نشدنی تمام نشدنی
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
tea leaf برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com