Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
English
Persian
precentorship
رهبری سرایندگان
Other Matches
choir
دسته سرایندگان
choirs
دسته سرایندگان
precentor
رهبر سرایندگان
choirmaster
رهبر دسته سرایندگان
chorale
دسته سرایندگان مجموعه خوانندگان
fore
[جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
antiphon
سرودی که بوسیله سرایندگان کلیسا در جواب دستهء دیگرخوانده میشود
aimed
رهبری
aims
رهبری
aim
رهبری
steer
رهبری
steered
رهبری
steers
رهبری
leadership
رهبری
headships
رهبری
headship
رهبری
conduction
رهبری
direction
رهبری
lead
رهبری
leads
رهبری
pacemaking
رهبری
leadoff
رهبری
democratic leadership
رهبری دموکراتیک
democratic leadership
رهبری مردمی
steering committee
کمیته رهبری
administers
رهبری کردن
administering
رهبری کردن
administered
رهبری کردن
administer
رهبری کردن
apostolate
رسالت رهبری
shapherd
رهبری کردن
price leadership
رهبری قیمت
conduce
رهبری کردن
tactics
رهبری ماهرانه
direction
هدایت رهبری
directs
رهبری کردن
directed
رهبری کردن
direct
رهبری کردن
lead
رهبری کردن
lead
: راهنمایی رهبری
guidance
راهنما رهبری
leads
رهبری کردن
leads
: راهنمایی رهبری
leads
رهبری کردن راهنمایی
lead
رهبری کردن راهنمایی
conduct
انتقال دادن رهبری کردن
conducted
انتقال دادن رهبری کردن
coached
رهبری عملیات ورزشی را کردن
conducts
انتقال دادن رهبری کردن
coach
رهبری عملیات ورزشی را کردن
conducting
انتقال دادن رهبری کردن
head
ریاست داشتن بر رهبری کردن
coaches
رهبری عملیات ورزشی را کردن
spearheaded
هر چیز نوک تیز رهبری کردن
spearheading
هر چیز نوک تیز رهبری کردن
spearheads
هر چیز نوک تیز رهبری کردن
spearhead
هر چیز نوک تیز رهبری کردن
point four
رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
quarterbacks
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterback
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
monetary school
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
conducted
رفتار کردن رهبری کردن
conducts
رفتار کردن رهبری کردن
conducting
رفتار کردن رهبری کردن
piloted
رهبری کردن خلبانی کردن
conduct
رفتار کردن رهبری کردن
head
رهبری کردن مقاومت کردن
pilot
رهبری کردن خلبانی کردن
leadoff
عزیمت کردن رهبری کردن
pilots
رهبری کردن خلبانی کردن
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com