Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (21 milliseconds)
English
Persian
coach
رهبری عملیات ورزشی را کردن
coached
رهبری عملیات ورزشی را کردن
coaches
رهبری عملیات ورزشی را کردن
Other Matches
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
head stock
راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
sportscaster
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
leads
رهبری کردن
administering
رهبری کردن
directed
رهبری کردن
administered
رهبری کردن
directs
رهبری کردن
lead
رهبری کردن
administer
رهبری کردن
shapherd
رهبری کردن
conduce
رهبری کردن
administers
رهبری کردن
direct
رهبری کردن
lead
رهبری کردن راهنمایی
leads
رهبری کردن راهنمایی
conduct
انتقال دادن رهبری کردن
conducts
انتقال دادن رهبری کردن
conducted
انتقال دادن رهبری کردن
head
ریاست داشتن بر رهبری کردن
conducting
انتقال دادن رهبری کردن
spearheaded
هر چیز نوک تیز رهبری کردن
spearheading
هر چیز نوک تیز رهبری کردن
spearhead
هر چیز نوک تیز رهبری کردن
spearheads
هر چیز نوک تیز رهبری کردن
piloted
رهبری کردن خلبانی کردن
pilots
رهبری کردن خلبانی کردن
pilot
رهبری کردن خلبانی کردن
conducted
رفتار کردن رهبری کردن
conduct
رفتار کردن رهبری کردن
conducting
رفتار کردن رهبری کردن
head
رهبری کردن مقاومت کردن
conducts
رفتار کردن رهبری کردن
leadoff
عزیمت کردن رهبری کردن
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
direction
رهبری
steered
رهبری
leadership
رهبری
steers
رهبری
headships
رهبری
pacemaking
رهبری
headship
رهبری
aim
رهبری
leads
رهبری
leadoff
رهبری
conduction
رهبری
steer
رهبری
lead
رهبری
aims
رهبری
aimed
رهبری
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
price leadership
رهبری قیمت
democratic leadership
رهبری دموکراتیک
democratic leadership
رهبری مردمی
apostolate
رسالت رهبری
tactics
رهبری ماهرانه
direction
هدایت رهبری
leads
: راهنمایی رهبری
guidance
راهنما رهبری
lead
: راهنمایی رهبری
steering committee
کمیته رهبری
precentorship
رهبری سرایندگان
cease
قطع کردن عملیات
ceased
قطع کردن عملیات
ceasing
قطع کردن عملیات
reconnoitre
عملیات اکتشافی کردن
rehearsals
تمرین کردن عملیات
ceases
قطع کردن عملیات
rehearsal
تمرین کردن عملیات
reconnoitering
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitres
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitring
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered
عملیات اکتشافی کردن
reconnoiter
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitred
عملیات اکتشافی کردن
reconnoiters
عملیات اکتشافی کردن
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
sporty
ورزشی
gymnastical
ورزشی
sports medicine
طب ورزشی
agonistic
ورزشی
athletic
ورزشی
circuits
یچ کردن عملیات انجام میدهد
demonstrations
تظاهر به انجام عملیات کردن
circuit
یچ کردن عملیات انجام میدهد
costing
مشخص کردن هزینه عملیات
clearing operations
عملیات پاک کردن مین
demonstration
تظاهر به انجام عملیات کردن
phasing
مرحله بندی کردن عملیات
dumbbells
اسباب ورزشی
wheels
اتحادیه ورزشی
wheel
اتحادیه ورزشی
wheeling
اتحادیه ورزشی
sweets
عرقگیر ورزشی
gymnasiums
مجموعه ورزشی
jerseys
پیراهن ورزشی
jersey
پیراهن ورزشی
hot-air balloons
بالن ورزشی
hot-air balloon
بالن ورزشی
physical exercise
تمرین ورزشی
hot air balloon
بالن ورزشی
calendars
تقویم ورزشی
sweetsuit
عرقگیر ورزشی
dumbbell
اسباب ورزشی
calendar
تقویم ورزشی
gymnasium
مجموعه ورزشی
indian club
میل ورزشی
game
مسابقههای ورزشی
coliseum
استادیوم ورزشی
athletic trainer
پزشکیار ورزشی
club sport
باشگاه ورزشی
sports facility
تاسیسات ورزشی
sport skill
مهارت ورزشی
aerostat
بالون ورزشی
color
تفسیر ورزشی
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
interdiction
ممانعت کردن عملیات یا اتش ممانعتی
logging
عملی باز کردن عملیات در یک سیستم
interdict
ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
gymkhanas
ورزشگاه باشگاه ورزشی
player
هنرپیشه بازیکن ورزشی
athletic training room
اطاق پزشکی- ورزشی
country club
باشگاه ورزشی وتفریحی
hosts
تهیه تسهیلات ورزشی
gymkhana
ورزشگاه باشگاه ورزشی
launching
قایق ورزشی و صیادی
launch
قایق ورزشی و صیادی
sportswriter
وقایع نگار ورزشی
host
تهیه تسهیلات ورزشی
launched
قایق ورزشی و صیادی
sport skill pattern
الگوی مهارت ورزشی
ballet
رقص ورزشی و هنری
ballets
رقص ورزشی و هنری
country clubs
باشگاه ورزشی وتفریحی
launches
قایق ورزشی و صیادی
hosting
تهیه تسهیلات ورزشی
hosted
تهیه تسهیلات ورزشی
aborted
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
scouted
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouts
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
feints
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
aborts
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
feinted
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feint
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
aborting
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
scout
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
batch
با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
batches
با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
feinting
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
point four
رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
quarterbacks
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterback
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
cleat
میخ ته کفشهای ورزشی گوه
league
هم پیمان شدن گروه ورزشی
sport shirt
پیراهن یقه باز ورزشی
marathons
یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
leagues
هم پیمان شدن گروه ورزشی
marathon
یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
sportive
سرگرم تفریح وورزش ورزشی
aircraft turn around
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
passing action
عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
to show somebody up
[in a competition]
کسی را شکست دادن
[در مسابقه ورزشی]
featuring
مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
to show somebody up
[in a competition]
از کسی جلو زدن
[در مسابقه ورزشی]
spikes
یک جفت کفش ورزشی میخ دار
features
مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
featured
مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
feature
مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
open
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opened
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opens
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
jayvee
عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
pythiad
دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
wrong-foot
باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
blazers
نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
blazer
نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
bloomer
شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
minor league
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
cyaniding
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
notron utilities
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com