English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
space relations روابط فضایی
Search result with all words
minnesota spacial relations test ازمون روابط فضایی مینه سوتا
Other Matches
labor relations روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
civil military relations روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
reestablishment of diplomatic relations برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
space ship کشتی فضایی سفینه فضایی
psychophysics علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
relations روابط
public relations روابط عمومی
marital relations روابط زناشویی
terming روابط فصل
paratactic فاقد روابط
social relations روابط اجتماعی
termed روابط فصل
financial relations روابط مالی
rapporchment تجدید روابط
term روابط فصل
sexual relations روابط جنسی
diplomatic relations روابط سیاسی
communal relationship روابط ناحیهای
disengagement متارکه روابط
diplomatic relations روابط دیپلماتیک
good relations روابط حسنه
public affairs روابط عمومی
industrial relations روابط صنعتی
economic relations روابط اقتصادی
ideological relations روابط ارمانی
means end relations روابط وسیله- هدف
rapprochement ایجاد روابط حسنه
come to rupture قطع روابط کردن
interstate relations روابط بین الدول
rupture of diplomatic relations قطع روابط دیپلماتیک
community relations قسمت روابط عمومی
breach of diplomatic relations قطع روابط سیاسی
severance of diaplomatic relations قطع روابط سیاسی
break of relations قطع روابط کردن
phalanstery روابط تعاونی اجتماعی
come to a rupture قطع روابط کردن
ideological relations روابط ایده ئولوژیک
interruption of diplomatic relations قطع روابط سیاسی
rupture of diplomatic relations قطع روابط سیاسی
good neigbourly relations روابط حسن همجواری
industrial relations روابط کارگر وکارفرما
flesh and blood <idiom> روابط نزیک داشتن
psychophysics مبحث روابط روان وماده
international وابسته به روابط بین المللی
amity روابط حسنه حسن تفاهم
internationals وابسته به روابط بین المللی
international economic relations روابط اقتصادی بین المللی
anthropology مبحث روابط انسان با خدا
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
electro magnetism علم روابط فیزیکی میان
psychophysical وابسته بعلم روابط میان تن وروان
The sever ones connections ( relation ) with someone . روابط خود را با کسی قطع کردن
dynamic relation روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
to off negotiations اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
to break off diplomatic relations روابط دیپلماتیکی را قطع کردن [سیاست]
interdenominational وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
community relations روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
pragmatics مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
entente روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
ententes روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
ententes cordiales روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
input output analysis تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
isometrics فضایی
spatila فضایی
isometric فضایی
three-dimensional فضایی
cubic فضایی
spacial فضایی
spatial فضایی
steric effect اثر فضایی
space stations ایستگاه فضایی
stereochemistry شمیی فضایی
space stations پایگاه فضایی
stereoisomer همپار فضایی
steric hindrance ممانعت فضایی
spacesuit لباس فضایی
configuration ارایش فضایی
cubic measure اندازه فضایی
configurations ارایش فضایی
spatiality حالت فضایی
space error خطای فضایی
ionospheric wave موج فضایی
avionics ارتباطات فضایی
Star Wars جنگ فضایی
spacesuits لباس فضایی
clearing out [of a place] تخلیه [فضایی]
spatial threshold استانه فضایی
space perception ادراک فضایی
space medicine پزشکی فضایی
space lattice شبکه فضایی
stereoisomerism ایزومری فضایی
stereoisomerism همپاری فضایی
space isomerism ایزومری فضایی
space isomerism همپاری فضایی
space geametry هندسه فضایی
spacecraft سفینه فضایی
space platform پایگاه فضایی
space platform ایستگاه فضایی
spatial symbolism نمادگری فضایی
spatial digitaizer دیجیتایذر فضایی
spatial ability توانایی فضایی
spaceport پایگاه فضایی
spaceframe قاب فضایی
spatial visualization تجسم فضایی
space time شاتل فضایی
space ship سفینه فضایی
spacemen مسافر فضایی
space flight پرواز فضایی
spaceman مسافر فضایی
sky lab ازمایشگاه فضایی
spatiotemporal فضایی و زمانی
spatiotemporal فضایی وحال
steremer ایزومر فضایی
space time اتوبوس فضایی
space shuttle شاتل فضایی
space shuttle سفینه فضایی
space shuttles شاتل فضایی
space shuttles سفینه فضایی
space station پایگاه فضایی
sky wave موج فضایی
space station ایستگاه فضایی
space defense پدافند فضایی
solid geometry هندسه ی فضایی
spatiomotor فضایی- حرکتی
solid geometry هندسه فضایی
soild angle زاویه فضایی
solid angle زاویه فضایی
spatial data management مدیریت داده فضایی
space vehicle وسیله نقلیه فضایی
unit solid angle زاویه واحد فضایی
stereo chemistry مبحث شیمی فضایی
spatial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
three dimensional direction finding جهت یابی فضایی
spatial orientation موقعیت یابی فضایی
spacial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
illusion of space القاء خاصیت فضایی
space orientation موقعیت یابی فضایی
modules قسمتی از سفینه فضایی
closo packed hexagonal space lattice شبکه فضایی شش وجهی
module قسمتی از سفینه فضایی
geopolitic علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
footprint فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
light-well [فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
image کپی دقیق از فضایی از حافظه
images کپی دقیق از فضایی از حافظه
cm فضایی از حافظه که محل آن به سرعت
stereoirregular polymer بسپار بدون نظم فضایی
footprints فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
out of <prep.> بیرون از [فضایی یا فاصله ای] [امکانات]
International Space Station [ISS] ایستگاه فضایی بین المللی
cartesian coordinates سیستم مختصات سه بعدی فضایی
body centered بطور فضایی متمورکز شده
configuration ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
hypergeometric مربوط به هندسه فوق مقیاسات فضایی
configurations ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
spadat سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
diffused درچز چیزی روی فضایی ازماده
spacecraft سفینه فضایی ship space : syn
diffusing درچز چیزی روی فضایی ازماده
steradian [sr] استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
diffuses درچز چیزی روی فضایی ازماده
arithmetic فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند
blankest فضایی در فرم که باید کامل شود
blank فضایی در فرم که باید کامل شود
diffuse درچز چیزی روی فضایی ازماده
indenting شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
astrophotography عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی
flattest فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
indents شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indent شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
flat فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
civil censorship سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
bounds محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
bucket فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
buckets فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bioecology رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
registers فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
marks کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
bayed فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
mark کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
courier نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
couriers نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
registering فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
register فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
float فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floats فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
shuttles رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttled رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
bay فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
shuttle رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
floated فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
bays فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
pugging خاک اره یا چیز دیگری که فضایی رابا ان پرکنندتاصدادران نه پیچد
baying فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com