English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
generalized routine روال تعمیم یافته
Other Matches
generalized تعمیم یافته
generalized force نیروی تعمیم یافته
generalized coordinates مختصات تعمیم یافته
sort merge program پردازش تعمیم یافته
Distribution تابع تعمیم یافته [ریاضی]
generalized function تابع تعمیم یافته [ریاضی]
generalized reinforcer تقویت کننده تعمیم یافته
generalized planning برنامه ریزی تعمیم یافته
generalized inhibitory potential پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
routines روال
zeitgeist روال
rubric روال
routinely روال
routine روال
procedure روال
rubrics روال
utility routine روال سودمند
production routine روال تولید
executive routine روال اجرایی
output routine روال خروجی
sevice routine روال خدماتی
tracing routine روال رسام
routine library کتابخانه روال ها
tracing routine روال ردیابی
relocatable routine روال جابجاپذیر
recursive routine روال بازگشتی
generalized routine روال کلی
target routine روال هدف
test routine روال ازماینده
tracing routine روال ردیاب
recovery routine روال ترمیمی
diagnostic routine روال تشخیص
diagnostic routine روال تشخیصی
library routine روال کتابخانهای
library routine روال کتابخانه
library routine روال مجموعه ها
loading routine روال بارکننده
spankings ابر روال
spanking ابر روال
main routine روال اصلی
object routin روال مقصود
monitor routine روال مبصر
closed routine روال بسته
master routine شاه روال
supervisory routine روال نافر
source routine روال منبع
universalization تعمیم
generalizations تعمیم
popularization تعمیم
extensions تعمیم
extension تعمیم
generalisations تعمیم
genbraliztion تعمیم
generalization تعمیم
floating point rutine روال ممیز شناور
interrupt serrice routine روال سرویس وقفه
maintenance routine روال تعمیر و نگهداری
autostart routine روال اغازگر خودکار
recursive subroutine زیر روال بازگشتی
error routine روال خطا پرداز
dynamic subroutine زیر روال پویا
generalizability تعمیم پذیری
generable قابل تعمیم
fallacy of composition تعمیم نادرست
extensile قابل تعمیم
extending تعمیم دادن
overgeneralization تعمیم افراطی
response generalization تعمیم پاسخ
stimulus generalization تعمیم محرک
generalising تعمیم دادن
generalizing تعمیم دادن
generalizes تعمیم دادن
generalize تعمیم دادن
extend تعمیم دادن
generalises تعمیم دادن
generalised تعمیم دادن
extendable قابل تعمیم
extends تعمیم دادن
canned routine روال قالب ریزی شده
bootstrap routine روال خود راه انداز
in line subroutine زیر روال درون برنامهای
extend the maining of مفهومی را تعمیم دادن
extrapolations ادامه روند تعمیم دهی
extrapolation ادامه روند تعمیم دهی
distribute تقسیم کردن تعمیم دادن
extensible قابلیت تمدید قابل تعمیم
distributes تقسیم کردن تعمیم دادن
distributing تقسیم کردن تعمیم دادن
vulgarization تعمیم چیزی بزبان ساده
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
university extension تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
findings یافته
finding یافته
endrgized انرژی یافته
depauperate تقلیل یافته
nascent پیدایش یافته
matched تطبیق یافته
mature economy تکامل یافته
structured ساخت یافته
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
downfallen زوال یافته
due out خاتمه یافته
instinct with force نیرو یافته
wany کاهش یافته
waney کاهش یافته
transmissive انتقال یافته
porrect بسط یافته
organized سازمان یافته
abroad گسترش یافته
past پایان یافته
transferred انتقال یافته
tuned وفق یافته
full-fledged تکامل یافته
full fledged تکامل یافته
deployed گسترش یافته
expanded بسط یافته
instinct with life روح یافته
done وقوع یافته
allocated اختصاص یافته
awakened اگاهی یافته
glorified تجلیل یافته
linked پیوند یافته
nee تولد یافته
extended تمدید یافته
interoperability قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
structured design طراحی ساختار یافته
organized market بازار سازمان یافته
structured walkthroughs بررسیهای ساخت یافته
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
structured english انگلیسی ساخت یافته
redivivus تولد تازه یافته
contd مخفف ادامه یافته
twice born تولدتازه روحانی یافته
linked subroutine زیربرنامه پیوند یافته
diminished [قوس تقلیل یافته]
reduced form فرم تقلیل یافته
reduced mass جرم کاهش یافته
mature soil خاک تکامل یافته
inning زمین باز یافته
mature economy اقتصاد رشد یافته
endarch از مرکزبخارج امتداد یافته
organising بازار سازمان یافته
elaborated code رمز بسط یافته
organizing بازار سازمان یافته
organises بازار سازمان یافته
finds چیز یافته مکشوف
diminished : تقلیل یافته کاسته
allopatric بتنهایی وقوع یافته
development system سیستم توسعه یافته
developed contries ممالک توسعه یافته
bimanual بادودست انجام یافته
organize بازار سازمان یافته
organizes بازار سازمان یافته
find چیز یافته مکشوف
centralized design طراحی تمرکز یافته
formatted display نمایش شکل یافته
extended precision دقت توسعه یافته
extended memory حافظه توسعه یافته
reborn تولد تازه یافته
salvaging اموال نجات یافته از خطر
salvaged اموال نجات یافته از خطر
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
salvage اموال نجات یافته از خطر
well ordered بنحو اکمل انجام یافته
the developed world جهان توسعه یافته [پیشرفته]
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> ارزان یافته خوار است .
structures coding برنامه نویسی ساخت یافته
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
reborn تغییر حالت روحانی یافته
salvages اموال نجات یافته از خطر
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
structured programming برنامه نویسی ساخت یافته
ranker افسر ترفیع یافته افسرصفی
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
completes خاتمه یافته یا کامل شده
completing خاتمه یافته یا کامل شده
complete خاتمه یافته یا کامل شده
human oriented language زبان ارایش یافته بشری
completed خاتمه یافته یا کامل شده
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
content addressed نشامی یافته از روی محتوی
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
crumblings فاسد شده زوال یافته
airborne بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
after image یک کپی از داده که تغییر یافته است.
deployed مستقر گسترش یافته در روی زمین
abended خاتمه یافته بطور غیر عادی
generations توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
structured flowchart نمودار گردش کار ساخت یافته
substantiative بادلیل اثبات شده تجسم یافته
new born زاییده شده تازه تولد یافته
newton محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com