English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (8 milliseconds)
English Persian
panpsychism روحی نگری
Other Matches
retrospective view [on] پس نگری [به]
holism کل نگری
retrospect پس نگری
retrospection پس نگری
pansexualism جنسی نگری
physiologism فیزیولوژی نگری
elementarism عنصری نگری
psychologism روانشناختی نگری
biologism زیستی نگری
relativism نسبی نگری
atomism ذره نگری
purposivism غایت نگری
forecasting پیش نگری
foresight پیش نگری
probabilism احتمالی نگری
extraception واقع نگری
parallelism توازی نگری
organicism عضوی نگری
operationalism عملیاتی نگری
nervism عصب نگری
necropsy مرده نگری
nativism فطری نگری
personalism شخص نگری
intraception عاطفی نگری
phenomenalism پدیدار نگری
hereditarianism ارثی نگری
geneticism ارثی نگری
physicalism فیزیکی نگری
finalism غایت نگری
self observation خویشتن نگری
expectations پیش نگری
vitalism حیاتی نگری
Elementarism عنصر نگری
objectivism عینی نگری
introspection درون نگری
empiricism تجربی نگری
sensationalism حسی نگری
absolutism مطلق نگری
prospects اینده نگری
prospecting اینده نگری
prospected اینده نگری
prospect اینده نگری
expectation پیش نگری
preformism ذاتی نگری
centralism مرکزی نگری
dualism دوگانه نگری
cultural parallelism توازی نگری فرهنگی
cultural absolutism مطلق نگری فرهنگی
perfect foresight اینده نگری کامل
biologism زیست شناختی نگری
introspectionist خویشتن نگری است
mechanistic theory نظریه ماشینی نگری
moral realism واقع نگری اخلاقی
cultural relativism نسبی نگری فرهنگی
mental روحی
psychic روحی
inanition بی روحی
psychiatry طب روحی
intrinsic روحی
psychical روحی
spectral روحی
spiritual روحی
providence صرفه جویی اینده نگری
psychoneural parallelism توازی نگری روانی- عصبی
to lay a ghost روحی راناپدیدکردن
supersensible روحی روانی
to raise a ghost روحی راحاضرکردن
psychic force قوه روحی
psychic force نیروی روحی
psychasthenia ضعف روحی
spiritually معنوی روحی
obsession عقده روحی
obsessions عقده روحی
verve سبک روحی
gaiety سبک روحی
psychotherapy تداوی روحی
anagoge تعالی روحی
anagogy تعالی روحی
numinous اسرارامیز روحی
analeptic محرک روحی
inner روحی باطنی
emotional and physical روحی وبدنی
insalutary تاثیر روحی بد اب و هوا
congenial دارای تجانس روحی
invigorate تقویت روحی کردن
anagogic وابسته بتعالی روحی
psycho analysis تجزیه و تجلیل روحی
congenial <adj.> دارای تجانس روحی
psychic واسطه پدیده روحی
to sustain a trauma ضربه روحی خوردن
anagogical وابسته بتعالی روحی
Peeping Toms نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
Peeping Tom نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
to empower somebody به کسی قدرت [روحی] دادن
obsessed ایجاد عقده روحی کردن
obsess ایجاد عقده روحی کردن
trauma ضربه روحی روان اسیب
to be devastated از نظر روحی خرد شدن
to be shattered [British E] از نظر روحی خرد شدن
to hit rock bottom از نظر روحی خرد شدن
to be dashed to the ground از نظر روحی خرد شدن
obsessing ایجاد عقده روحی کردن
obsesses ایجاد عقده روحی کردن
psychotherapy ortherapeutics معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
traumas ضربه روحی روان اسیب
prospect [of something] آینده نگری [چشم انداز] [پیش بینی] چیزی
syupersubstantial مافق وجود یا جوهر مادی روحی
to haunt به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
haunt دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
haunts دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
to walk به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
orthopsychiatry تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
zombie روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombies روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
structuralism بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
zombi روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
satyagraha اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com