Dictiornary-Farsi | روشن اشکار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (3 milliseconds)

English	Persian
transpicuous	روشن اشکار


Search result with all words

cold fault	نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
Other Matches

disruptive pattern	اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifests	اشکار اشکار ساختن
manifest	اشکار اشکار ساختن
manifested	اشکار اشکار ساختن
manifesting	اشکار اشکار ساختن
illumination by diffusion	روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
flashed	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
daylight	روز روشن روشن کردن
illuminati	روشن ضمیران روشن فکران
daylit	روز روشن روشن کردن
half tone screen	صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting	سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
illuminate	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flares	گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare	گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminates	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
plainest	اشکار
apparent	اشکار
overt	اشکار
explicit	اشکار
uncovered	اشکار
clears	:اشکار
out	اشکار
flagrant	اشکار
inevidence	اشکار
conspicuous	اشکار
obvious	اشکار
open and shut	اشکار
plain	اشکار
open-and-shut	اشکار
plainer	اشکار
clearer	:اشکار
evident	اشکار
inapparent	نا اشکار
clearest	:اشکار
crying	اشکار
patenting	اشکار
patented	اشکار
patent	اشکار
opens	اشکار
burning disgrace	اشکار
opened	اشکار
open	اشکار
outed	اشکار
plains	اشکار
patents	اشکار
semblable	اشکار
out-	اشکار
clear	:اشکار
opened	ازاد اشکار
signalled	اشکار مشخص
axiom	حقیقت اشکار
manifest need	نیاز اشکار
manifestative	اشکار سازنده
manifester	اشکار کننده
avowal	افهار اشکار
avowals	افهار اشکار
to lay open	اشکار ساختن
explicit	اشکار صاف
known	اشکار ساختن
axioms	حقیقت اشکار
signal	اشکار مشخص
signaled	اشکار مشخص
market overt	بازار اشکار
reveal	اشکار کردن
revealed	اشکار کردن
notoriously	بطور اشکار
roundly	بی پرده اشکار
self evident	خود اشکار
open	ازاد اشکار
self explaining	واضح اشکار
revealer	اشکار کننده
unfold	اشکار کردن
transpicuous	فرا اشکار
patently	بطور اشکار
opens	ازاد اشکار
unfolded	اشکار کردن
reveals	اشکار کردن
to make known	اشکار ساختن
visible balance	تراز اشکار
to reveal itself	اشکار شدن
revealed preference	رجحان اشکار
unfolds	اشکار کردن
unfolding	اشکار کردن
undisguised	اشکار بی تلبیس
revealed preference	ترجیح اشکار
detected	اشکار کردن
bare	ساده اشکار
barer	ساده اشکار
bares	ساده اشکار
barest	ساده اشکار
baring	ساده اشکار
displaying	اشکار کردن
flagrantly	باوقاحت اشکار
displayed	اشکار کردن
detection	اشکار سازی
kithe	اشکار ساختن
detect	اشکار کردن
detecting	اشکار کردن
detects	اشکار کردن
it will manifest it self	اشکار خواهد شد
let out	اشکار ساختن
displays	اشکار کردن
visible	مرئی اشکار
lay open	اشکار کردن
self explanatory	واضح اشکار
self-explanatory	واضح اشکار
public	عامه اشکار
manifestation	اشکار سازی
manifestations	اشکار سازی
conspicuous defect	عیب اشکار
glaring	اشکار مشهور
decryption	اشکار سازی
decrypt	اشکار ساختن
amende honorable	عذرخواهی اشکار
evident to any one	نزدهمه اشکار
bared	ساده اشکار
explicit cost	هزینه اشکار
overt behavior	رفتار اشکار
explicit behavior	رفتار اشکار
display	اشکار کردن
frequency demodulation	اشکار ساختن
palpably	بطور محسوس یا اشکار
apparent electromotive force	نیروی برقرانی اشکار
self revelation	خود اشکار سازی
untold	بی حساب اشکار نشده
manifests	صورت بار اشکار
manifesting	صورت بار اشکار
manifested	صورت بار اشکار
manifest	صورت بار اشکار
obviously	بطور اشکار یا معلوم
it is obvious that	اشکار یا بدیهی است که
the secret will open to me	ان راز بمن اشکار
revelations	اشکار سازی افشاء
manifest anxiety scale	مقیاس اضطراب اشکار
to make public	اشکار یا علنی کردن
revelation	اشکار سازی افشاء
palpable	قابل لمس اشکار
manifest dream content	محتوای اشکار رویا
plain text	متن واضح و اشکار
overt homosexuality	همجنس خواهی اشکار
open to the public	اشکار در نزد همه
unfolds	فاش کردن اشکار شدن
peep	جوانه زدن اشکار شدن
peeping	جوانه زدن اشکار شدن
peeps	جوانه زدن اشکار شدن
unfolded	فاش کردن اشکار شدن
oscillation	تفکیک امواج اشکار سازی
taylor manifest anxiety scale	مقیاس اضطراب اشکار تیلور
to breathe one's simplicity	بسادگی کسی اشکار شدن
oscillations	تفکیک امواج اشکار سازی
quarry	اشکار کردن معدن سنگ
unfolding	فاش کردن اشکار شدن
quarries	اشکار کردن معدن سنگ
peeped	جوانه زدن اشکار شدن
unfold	فاش کردن اشکار شدن
quarrying	اشکار کردن معدن سنگ
explain	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
to speak one's mind	اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
noise	اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noises	اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
ultrasonic inspection	متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
federal privacy act	قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
clear cut	روشن
eidetic	روشن
perspicuous	روشن
fogless	روشن
furbisher	روشن گر
eyebright	روشن
clear-cut	روشن
sharp cut	روشن
shrillest	روشن
vivid	روشن
legible	روشن
cloudless	روشن
litten	روشن
luculent	روشن
moonlit	روشن
elucidating	روشن
elucidates	روشن
shriller	روشن
alights	روشن
diaphanous	روشن
in a good light	روشن
on	روشن
shrill	روشن
nitid	روشن
elucidated	روشن
alight	روشن
alighted	روشن
alighting	روشن
elucidate	روشن
clearest	روشن
setting up	روشن