Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
anti-
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
Other Matches
aliasing
روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2-
blacked
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
monochrome
در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
grey scale
سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
compression
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
jaggies
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
information hiding
یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
antialiasing
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
wimps
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
aliasing
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی دار روی صفحه نمایش کامپیوتر فاهر می شوند که به علت اندازه هر پیکسل است
palette
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palettes
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
aliasing
اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
ferrous sulfate
دندانه آهن
[جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
texture mapping
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
cloud chamber effect
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
text
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
texts
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
rack and pinion
میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
thermal shadow
سایههای حرارتی
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
grizzlies
خاکستری یا مایل به خاکستری
grizzly
خاکستری یا مایل به خاکستری
tax friction
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
serrate leaves
برگهای ارهای یا دندانه دندانه
saw edged
دارای لبه دندانه دندانه
interactive graphics
نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای
feed
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
decrease
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases
کاهش یافتن کم شدن کاهش
raise edges
لبههای برامده
nicks
دندانه دندانه کردن
nicking
دندانه دندانه کردن
jaggy
دندانه دندانه ناهمواری
dentate
دندانه دندانه مضرس
nicked
دندانه دندانه کردن
cut gears
دندانه دندانه کردن
nick
دندانه دندانه کردن
bead
برگرداندن لبههای ورق
beads
برگرداندن لبههای ورق
ragged
ناصاف یا با لبههای تورفته
curb
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
bead tire
لاستیک با لبههای گرد شده
curbing
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
edge set
فشار برروی لبههای اسکی
curbs
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbed
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
shoaling effect
اثرات کم عمق
technological spillover
اثرات فنی
secondary effects
اثرات ثانوی
range effects
اثرات برد
externalities
اثرات خارجی
range effects
اثرات بردی
spread effects
اثرات نشر
thermal effects
اثرات حرارتی
comulative action
اثرات کلی
side effects
اثرات جنبی
side effects
اثرات فرعی
spread effects
اثرات پراکندگی
spillover effects
اثرات خارجی
chain effects
اثرات زنجیری
linkage effects
اثرات زنجیری
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
fanned
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanning
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
blade
قسمت برنده لبههای تیغ دار
saw tooth
دندانه اره ای
[گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
desired effects
اثرات مورد نظر
controlled effects
اثرات کنترل شده
emergent
مضر اثرات ناشیه
equipotent
دارای اثرات برابر
plate edge planer
دستگاه تراش ویژه لبههای ورقهای فلزی
wind load
سربار ناشی از اثرات باد
contingent effects
اثرات احتمالی انفجار هستهای
accidentalism
اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
Band-Aids
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aid
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
controlled effects
جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
posthypnotic
ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
failure
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
indegree
تعداد لبههای جهت دار که به سمت یک گره اشاره میکند
decreases
کاهش دادن کاهش
decreased
کاهش دادن کاهش
decrease
کاهش دادن کاهش
troop safety
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
letter card
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
keystone distortion
تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند
bioastronautics
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
trapezoidal distortion
اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
stochastic model
نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
estrogen
ماده که بطورطبیعی درگیاهان وجوددارد ودارای اثرات حیاتی مشابه است
accelerationists
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
grayer
خاکستری
grayest
خاکستری
ash coloured
خاکستری
drab
خاکستری
greyer
خاکستری
greyest
خاکستری
pewter
خاکستری
grizzle
خاکستری
grizzling
خاکستری
ashen
خاکستری
grizzles
خاکستری
cinerary
خاکستری
cinerarium
خاکستری
cinderous
خاکستری
drabbest
خاکستری
drabber
خاکستری
grey
خاکستری
gray
خاکستری
salt-and-pepper
خاکستری
cindery
خاکستری
ashy
خاکستری
grizzled
خاکستری
grayness
خاکستری بودن
gray scale
اندازه خاکستری
cinereous
خاکستری رنگ
grayly
بطور خاکستری
greyness
خاکستری بودن
median gray
خاکستری متوسط
gray bearded
رنگ خاکستری
gray or mercurial unguent
روغن خاکستری
livid
خاکستری رنگ
gray matter
ماده خاکستری
gray cast iron
چدن خاکستری
mercurial unguent
روغن خاکستری
grey unguent
روغن خاکستری
neapolitan ointment
روغن خاکستری
gray ramus
شاخه خاکستری
grayish
متمایل به خاکستری
grayness
رنگ خاکستری
ash gray
خاکستری رنگ
He (his hair) turned grey.
مویش خاکستری شد
grey tin
قلع خاکستری
mottled pig iron
چدن خاکستری
greyness
رنگ خاکستری
greyly
بارنگ خاکستری
grizzly bear
خرس خاکستری
greyish
مایل به خاکستری
grey cast iron
چدن خاکستری
earth shine
روشنایی خاکستری
earth light
روشنایی خاکستری
grey propaganda
تبلیغات خاکستری
graphics
گرافیک
graphics, business
گرافیک
graphic
گرافیک
bow wave
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
grizzle
نالیدن خاکستری کردن
ashen
دارای رنگ خاکستری
grizzle
خرس خاکستری امریکا
hoary
سفید مایل به خاکستری
gray-white
رنگ سفید-خاکستری
grizzles
خرس خاکستری امریکا
grizzles
نالیدن خاکستری کردن
grege
اردهای مایل به خاکستری
grizzling
خرس خاکستری امریکا
grizzling
نالیدن خاکستری کردن
griseous
خاکستری مایل به ابی
dark grey
رنگ خاکستری تیره
krimmer
پوست گوسفند خاکستری
grey iron foundry
ریخته گری خاکستری
grey iron scrap
قراضه اهن خاکستری
isabella
زرد مایل به خاکستری
isabel
زرد مایل به خاکستری
image contrast
درجه خاکستری تصویر
high test grey iron
چدن خاکستری پرارزش
color graphics
گرافیک رنگی
calligraphic graphics
گرافیک خطاطی
road movement graph
گرافیک راهپیمایی
management graphics
مدیریت گرافیک
analytical graphics
گرافیک تحلیلی
passive graphics
گرافیک منفعل
flattest
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flattest
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flat
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
euro
کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
slate
<adj.>
<noun>
رنگی میان آبی و خاکستری
Euro-
کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
teal blue
رنگ ابی مایل به خاکستری
slate blue
رنگ ابی مایل به خاکستری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com