English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
aliasing روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2-
Search result with all words
anti- روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
Other Matches
blacked 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
monochrome در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
grey scale سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
jaggies لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
antialiasing تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
wimps نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
aliasing لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی دار روی صفحه نمایش کامپیوتر فاهر می شوند که به علت اندازه هر پیکسل است
ferrous sulfate دندانه آهن [جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
texture mapping 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
texts کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
text کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
rack and pinion میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
thermal shadow سایههای حرارتی
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
grizzlies خاکستری یا مایل به خاکستری
grizzly خاکستری یا مایل به خاکستری
tax friction کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
serrate leaves برگهای ارهای یا دندانه دندانه
saw edged دارای لبه دندانه دندانه
interactive graphics نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
decrease کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased کاهش یافتن کم شدن کاهش
raise edges لبههای برامده
nick دندانه دندانه کردن
nicked دندانه دندانه کردن
nicks دندانه دندانه کردن
dentate دندانه دندانه مضرس
jaggy دندانه دندانه ناهمواری
nicking دندانه دندانه کردن
cut gears دندانه دندانه کردن
ragged ناصاف یا با لبههای تورفته
bead برگرداندن لبههای ورق
beads برگرداندن لبههای ورق
bead tire لاستیک با لبههای گرد شده
curb برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbed برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbing برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbs برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
edge set فشار برروی لبههای اسکی
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
fanned کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
blade قسمت برنده لبههای تیغ دار
fanning کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
saw tooth دندانه اره ای [گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
plate edge planer دستگاه تراش ویژه لبههای ورقهای فلزی
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
Band-Aids نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aid نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
indegree تعداد لبههای جهت دار که به سمت یک گره اشاره میکند
decrease کاهش دادن کاهش
decreased کاهش دادن کاهش
decreases کاهش دادن کاهش
keystone distortion تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند
letter card کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
trapezoidal distortion اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
cinerary خاکستری
cinderous خاکستری
drab خاکستری
drabber خاکستری
drabbest خاکستری
cinerarium خاکستری
cindery خاکستری
gray خاکستری
ashy خاکستری
ash coloured خاکستری
ashen خاکستری
salt-and-pepper خاکستری
pewter خاکستری
grayest خاکستری
grey خاکستری
greyer خاکستری
grizzling خاکستری
grayer خاکستری
grizzled خاکستری
grizzles خاکستری
greyest خاکستری
grizzle خاکستری
grey tin قلع خاکستری
greyly بارنگ خاکستری
cinereous خاکستری رنگ
gray scale اندازه خاکستری
He (his hair) turned grey. مویش خاکستری شد
grayish متمایل به خاکستری
ash gray خاکستری رنگ
greyness خاکستری بودن
median gray خاکستری متوسط
grayly بطور خاکستری
neapolitan ointment روغن خاکستری
greyness رنگ خاکستری
mottled pig iron چدن خاکستری
mercurial unguent روغن خاکستری
grayness خاکستری بودن
grizzly bear خرس خاکستری
gray ramus شاخه خاکستری
grey cast iron چدن خاکستری
grayness رنگ خاکستری
earth light روشنایی خاکستری
gray cast iron چدن خاکستری
livid خاکستری رنگ
gray bearded رنگ خاکستری
greyish مایل به خاکستری
grey unguent روغن خاکستری
gray or mercurial unguent روغن خاکستری
earth shine روشنایی خاکستری
gray matter ماده خاکستری
grey propaganda تبلیغات خاکستری
graphics گرافیک
graphics, business گرافیک
graphic گرافیک
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
griseous خاکستری مایل به ابی
grey iron foundry ریخته گری خاکستری
ashen دارای رنگ خاکستری
dark grey رنگ خاکستری تیره
image contrast درجه خاکستری تصویر
gray-white رنگ سفید-خاکستری
krimmer پوست گوسفند خاکستری
grizzles خرس خاکستری امریکا
grizzling نالیدن خاکستری کردن
grizzling خرس خاکستری امریکا
grizzles نالیدن خاکستری کردن
grege اردهای مایل به خاکستری
hoary سفید مایل به خاکستری
grey iron scrap قراضه اهن خاکستری
isabel زرد مایل به خاکستری
isabella زرد مایل به خاکستری
grizzle نالیدن خاکستری کردن
grizzle خرس خاکستری امریکا
high test grey iron چدن خاکستری پرارزش
road movement graph گرافیک راهپیمایی
color graphics گرافیک رنگی
passive graphics گرافیک منفعل
calligraphic graphics گرافیک خطاطی
analytical graphics گرافیک تحلیلی
management graphics مدیریت گرافیک
flat بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flattest بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flattest صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
thalamic ماده خاکستری مغز میانی
taupe رنگ خاکستری مایل به قهوهای
teal blue رنگ ابی مایل به خاکستری
podzolization تشکیل خاک خاکستری یا سفید
iron-grey رنگ خاکستری وسیاه اهن
iron grey رنگ خاکستری وسیاه اهن
slate blue رنگ ابی مایل به خاکستری
lyard دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
slate <adj.> <noun> رنگی میان آبی و خاکستری
lyart دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
hoar سفید مایل به خاکستری موسفید
iron gray رنگ خاکستری وسیاه اهن
Euro- کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
euro کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
graph نقشه هندسی گرافیک
bit mapped graphics گرافیک نگاشت ذره یی
low res graphics گرافیک با وضوح پایین
graphs نقشه هندسی گرافیک
turtle graphics گرافیک لاک پشتی
extends گرافیک و نشانه ها است
extending گرافیک و نشانه ها است
extend گرافیک و نشانه ها است
gray matter ماده خاکستری بافت عصبی مغز
grizzled خاکستری رنگ دارای موهای سفید
thalamus تالاموس ماده خاکستری مغز میانی
sallow رنگ خاکستری مایل به زرد وسبز
olive gray رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
rounding ایجاد دید بهتر در گرافیک
national computer graphics association انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
beige رنگ قهوهای روشن مایل بزرد و خاکستری
towhead کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
gulls مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
gull مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
beryllium فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
grisaille نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com