English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
reventment روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
Other Matches
rain wash فرسایش ناشی از ریزش باران
erosion control جلوگیری از فرسایش
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
redundancies نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
premune ناشی از جلوگیری
geologic erosion فرسایش زمین شناسی
aprons لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
planation مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
constructive trust منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
failed سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
detritus ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
soliflucation فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
polygonal soil زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
preventive war نبرد پدافندی نبرد به منظور جلوگیری ازعملیات دشمن
attrition rate میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
under lay زیرانداز فرش [جهت جلوگیری از سر خوردن آن بر روی زمین که معمولا از جنس نمد و یا مشمع می باشد.]
tortious liability ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
rainsquall باد و باران باران شدید
rainstorms باد و باران باران شدید
rainstorm باد و باران باران شدید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
allocate منظور کردن
allocates منظور کردن
to make allowance منظور کردن
allocating منظور کردن
retread process تقویت روکش روکش دوباره
to make oneself clear <idiom> منظور را روشن کردن
sand blast شن باران کردن
slugged گلوله باران کردن
slugs گلوله باران کردن
missile موشک باران کردن
slug گلوله باران کردن
shoot تیر باران کردن
cannonade گلوله باران کردن
missiles موشک باران کردن
shell off گلوله باران کردن
shoots تیر باران کردن
arid erosion فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
to do over روکش کردن
plates روکش کردن
board روکش کردن
encrust روکش کردن
plate روکش کردن
case روکش کردن
overlaid روکش کردن
veneer روکش کردن
plating روکش کردن
face روکش کردن
cases روکش کردن
boarded روکش کردن
faces روکش کردن
To stone someone . کسی راسنگ باران ( سنگسار) کردن
bombing بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding بمباران کردن گلوله باران کردن
coat پوشاندن روکش کردن
recaps روکش کردن لاستیک
coated پوشاندن روکش کردن
coatings پوشاندن روکش کردن
retread روکش کردن لاستیک
retreads روکش کردن لاستیک
resurface روکش تازه کردن
lead coat روکش کردن سربی
resurfaces روکش تازه کردن
coats پوشاندن روکش کردن
chrome plate روکش کردن با کروم
worming روکش کردن طناب
resurfaced روکش تازه کردن
recapping روکش کردن لاستیک
metallize روکش کردن با فلزات
recapped روکش کردن لاستیک
recap روکش کردن لاستیک
re tread روکش کردن لاستیک
bulid up با سنگ یا اجر مسدود کردن روکش کردن
priming پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
levy a sum on a person's property به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
aluminum coating by spraying amalgamate روکش الومینیوم کردن امیختن
cover روکش کردن پوشانیدن پوشش
coverings روکش کردن پوشانیدن پوشش
covers روکش کردن پوشانیدن پوشش
to have your share of something [negative] چیزی [بدی] را اجبارا تحمل کردن [باران یا سرزنش]
steel face روکش کردن یا روسازی کردن با فولاد
encases درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
revest جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
encase درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
encased درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
eudaemonism اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
eudaimonism اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
deflating خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflate خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflates خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
rebuffs جلوگیری کردن
rebuffing جلوگیری کردن
hinder جلوگیری کردن
hindered جلوگیری کردن
hinders جلوگیری کردن
restrains جلوگیری کردن از
restraining جلوگیری کردن از
holds جلوگیری کردن
pull up جلوگیری کردن
to keep back جلوگیری کردن از
hold جلوگیری کردن
restrain جلوگیری کردن از
rebuffed جلوگیری کردن
prevent جلوگیری کردن
prohibits جلوگیری کردن
prohibiting جلوگیری کردن
prohibit جلوگیری کردن
arrest جلوگیری کردن
arrests جلوگیری کردن
hindering جلوگیری کردن
arrested جلوگیری کردن
prevent جلوگیری کردن از
prevented جلوگیری کردن
rule out جلوگیری کردن
rebuff جلوگیری کردن
keep جلوگیری کردن
keeps جلوگیری کردن
prevents جلوگیری کردن از
prevents جلوگیری کردن
preventing جلوگیری کردن از
preventing جلوگیری کردن
prevented جلوگیری کردن از
to provide against جلوگیری کردن
hold in جلوگیری کردن
bridle جلوگیری کردن از
bridled جلوگیری کردن از
bridling جلوگیری کردن از
bridles جلوگیری کردن از
checked جلوگیری کردن از
check جلوگیری کردن از
inhibits جلوگیری کردن
checks جلوگیری کردن از
inhibit جلوگیری کردن
bombardments گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
shielding زره کشیدن یازره پوش کردن روکش
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
nailed از انتشارچیزی جلوگیری کردن
nails از انتشارچیزی جلوگیری کردن
repelled نپذیرفتن جلوگیری کردن از
snubbing جلوگیری سرزنش کردن
in order to prevent برای جلوگیری کردن
to avoid bankruptcy از ورشکستگی جلوگیری کردن
to avert bankruptcy از ورشکستگی جلوگیری کردن
to resist heat از نفوذگرما جلوگیری کردن
snub جلوگیری سرزنش کردن
nail از انتشارچیزی جلوگیری کردن
snubbed جلوگیری سرزنش کردن
repelling نپذیرفتن جلوگیری کردن از
repels نپذیرفتن جلوگیری کردن از
snubs جلوگیری سرزنش کردن
to pull short یک مرتبه جلوگیری کردن
repel نپذیرفتن جلوگیری کردن از
inhibit از بروزاحساسات جلوگیری کردن
inhibits از بروزاحساسات جلوگیری کردن
deriving ناشی شدن از منتج کردن
derive ناشی شدن از منتج کردن
rounding errors خطاهای ناشی از سرراست کردن
derives ناشی شدن از منتج کردن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
rule of reason تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
get by ازشکست و یاحادثه جلوگیری کردن
pick up oneself از افتادن خود جلوگیری کردن
to pick up oneself از افتادن خود جلوگیری کردن
hold متصرف بودن جلوگیری کردن از
head off <idiom> مانع شدن از ،جلوگیری کردن
holds متصرف بودن جلوگیری کردن از
truncation خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
cooling drag پسای ناشی از خنک کردن موتور
coatings روکش کردن استر کردن
coated روکش کردن استر کردن
coats روکش کردن استر کردن
coat روکش کردن استر کردن
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
obstructions حایل شدن جلوگیری کردن ممانعت
to try to stop the march of time تلاش به جلوگیری از گذشت زمان کردن
obstruction حایل شدن جلوگیری کردن ممانعت
approximation خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
approximations خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
proceed ناشی شدن ارتقا پیدا کردن در جمع عایدات
proceeded ناشی شدن ارتقا پیدا کردن در جمع عایدات
infibulation چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
justifying دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifies دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justify دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
hinders ممانعت کردن جلوگیری کردن
hindering ممانعت کردن جلوگیری کردن
hindered ممانعت کردن جلوگیری کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com