Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
English
Persian
steel face
روکش کردن یا روسازی کردن با فولاد
Other Matches
clad steel
فولاد روکش شده
treat surface
روسازی کردن
icing
مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
bulid up
با سنگ یا اجر مسدود کردن روکش کردن
temper steel
نرم کردن فولاد
coated
روکش کردن استر کردن
coatings
روکش کردن استر کردن
coat
روکش کردن استر کردن
coats
روکش کردن استر کردن
age
سرد وسخت کردن فولاد
hardening and temper
بهتر کردن تشویه ی فولاد
ages
سرد وسخت کردن فولاد
boarded
روکش کردن
overlaid
روکش کردن
plating
روکش کردن
case
روکش کردن
veneer
روکش کردن
plate
روکش کردن
board
روکش کردن
to do over
روکش کردن
cases
روکش کردن
plates
روکش کردن
encrust
روکش کردن
faces
روکش کردن
face
روکش کردن
retreads
روکش کردن لاستیک
recapped
روکش کردن لاستیک
worming
روکش کردن طناب
metallize
روکش کردن با فلزات
retread
روکش کردن لاستیک
recaps
روکش کردن لاستیک
re tread
روکش کردن لاستیک
coatings
پوشاندن روکش کردن
coats
پوشاندن روکش کردن
chrome plate
روکش کردن با کروم
recapping
روکش کردن لاستیک
lead coat
روکش کردن سربی
resurfaces
روکش تازه کردن
resurfaced
روکش تازه کردن
recap
روکش کردن لاستیک
resurface
روکش تازه کردن
coat
پوشاندن روکش کردن
coated
پوشاندن روکش کردن
coverings
روکش کردن پوشانیدن پوشش
aluminum coating by spraying amalgamate
روکش الومینیوم کردن امیختن
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
covers
روکش کردن پوشانیدن پوشش
steel wool
براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
encase
درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
encased
درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
encases
درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
revest
جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
shielding
زره کشیدن یازره پوش کردن روکش
characteristic diagram for the steel
دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
plates
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
reventment
روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
carbon steel
فولاد کربن یا فولاد سخت
building construction
روسازی
facing
روسازی
super structure
روسازی
facings
روسازی
rigid pavement
روسازی شخ
decarburizing
گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
elastic pavement
روسازی فنری
lohmannizing
غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
paved road
راه روسازی شده
railway superstructure
روسازی راه اهن
retread process
تقویت روکش روکش دوباره
hard beach
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
stone floor
سطح سنگفرش شده روسازی سنگفرش
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
steeled
فولاد
cementite
فولاد
steel
فولاد
steeling
فولاد
oxygen converter steel
فولاد ال دی
steels
فولاد
bevelled steel straight edge
فولاد کج بر
shoot
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orients
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
killed steel
فولاد کشته
hypo eutectoid steel
فولاد هیپواوتکتوئیدی
hypereutectoid steel
فولاد هیپراوتکتوئیدی
cast steel
فولاد ریختگی
clad steel
فولاد نرم
copper bearing steel
فولاد مس دار
shear steel
فولاد قیچی
shaped iron
فولاد نیمرخ
overblown steel
فولاد با دم زیاد
tempered steel
فولاد ابداده
chrome steel
فولاد کروم
cast steel
فولاد ریخته گی
toll steel
فولاد ابزار
corrosion resistent steel
فولاد ضد زنگ
molten metal
فولاد ریختگی
mild steel
فولاد نرم
structrual steelwork
فولاد ساختمانی
steelwork
فولاد کاری
merchant bar
فولاد تجارتی
steel aloy
فولاد فشرده
steel aloy
الیاژ فولاد
forging grade steel
فولاد اهنگری
wrought steel
فولاد نرم
machinery steel
فولاد ماشینی
magnet steel
فولاد مغناطیسی
composite steel
فولاد مرکب
structrual steelwork
فولاد سازهای
structural steel
فولاد ساختمانی
cast steel
فولاد خشکه
silicon steel
فولاد سیلیکاتی
cast iron
فولاد فشرده
cold work steel
فولاد کارسرد
electric steel
فولاد ابکاری
manganese steel
فولاد منگان
engineering steel
فولاد مهندسی
structural steel
فولاد سازهای
free cutting steel
فولاد اتومات
magnet steel
فولاد اهنربا
flat steel
فولاد تخت
crude steel
فولاد خام
thomas steel
فولاد توماس
annealed steel
فولاد تابدیده
beaded flats
فولاد تخت
austenic steel
فولاد استنیتیکی
alloy steel
فولاد الیاژی
angle steel
فولاد نبشی
alloy treated steel
فولاد کم الیاژ
quenched and tempered steel
فولاد بهساخته
quenching of steel
اب دادن فولاد
puddle steel
فولاد پودل
stainless steel
فولاد ضد زنگ
refined steel
فولاد مصفا
crucible cast steel
فولاد بوتهای
free cutting steel
فولاد خوش تراش
quench and temper
بهسازی فولاد
alloy steel
فولاد فشرده
ingots steel
فولاد شمش
austenic steel
فولاد استنیت
basic converter steel
فولاد توماس
high speed steel
فولاد تندبر
hardened steel
فولاد ابدار
high grade steel
فولاد قیمتی
bar steel
فولاد شمش
hardened steel
فولاد اب دیده
alloy steel
الیاژ فولاد
crucible steel
فولاد بوتهای
to appeal
[to]
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
assigning
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrating
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigned
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigns
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
buck up
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
serves
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to inform on
[against]
somebody
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
served
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
bulb angle steel
فولاد نبشی غلطکی
basic bessemer steel
فولاد مقدماتی بسمر
high strength steel
فولاد با استحکام عالی
steel engraving
گراور سازی با فولاد
i beam
تیر اهن یا فولاد
forged steel
فولاد اهنگری شده
high quality steel
فولاد با کیفیت خوب
chrome moly steel
فولاد کروم - مولیبدن
tungsten steel
فولاد تنگستن دار
iron and steel works
ذوی اهن و فولاد
steel fabric
بافت فولاد ساختمانی
steel foundry
ریخته گری فولاد
engineering steel
فولاد ماشین سازی
plain carbon steel
فولاد کربن غیرالیاژی
silico manganese steel
فولاد منگنز سیلیسیومی
heat treating
تشویه حرارتی فولاد
iron and steel working industry
صنعت اهن و فولاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com