English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (7 milliseconds)
English Persian
facing رویه
facings رویه
practice رویه
policies رویه
policy رویه
outside رویه
outsides رویه
tenor رویه
tenors رویه
instep رویه
insteps رویه
tactics رویه
surface رویه
surfaced رویه
surfaces رویه
metier رویه
metiers رویه
mTtiers رویه
procedure رویه
upper رویه
uppers رویه
facet رویه
facets رویه
comportment رویه
ism رویه
praxis رویه
these t. were not رویه
vamp رویه
encrustation رویه
encrustations رویه
upper crust رویه
Other Matches
immethodical بی رویه
water surface رویه اب
irregular بی رویه
surface-to-air رویه به هوا
flippy فلاپی دو رویه
hard soil رویه محکم
finishing coat اندود رویه
encrustations رویه بندی
facet theory نظریه رویه ها
code page رویه رمز
dummy module رویه ساختگی
exfoliation رویه سابی
cross section رویه برش
control procedure رویه کنترل
pentahedral پنج رویه
impolicy رویه غلط
pure procedure رویه جامع
recovery procedure رویه ترمیمی
recursive procedure رویه بازگشتی
rough surface رویه زبر
rubbed surface رویه صاف
smooth surface رویه صاف
scheme of life رویه زندگی
single sided disk دیسک یک رویه
top milk رویه شیر
procedure declaration اعلان رویه
triacontahedral سی رویه سی طرفی
in stream procedure رویه با مسیل
ism اعتقاد رویه
encrustation رویه بندی
judicial precedent رویه قضایی
ostrich policy رویه کبک
road surface رویه راه
pillow case رویه بالش
procedure oriented رویه گرا
planimeter رویه پیما
the policy of the government رویه دولت
card face رویه کارت
planing رویه هموار
tacked پونز رویه
tack پونز رویه
line حدود رویه
surfaced رویه دادن
sandals کفش بی رویه
sandal کفش بی رویه
system قاعده رویه
systems قاعده رویه
plane رویه هموار
planed رویه هموار
surfaces رویه فاهر
surfaces رویه دادن
surfaced رویه فاهر
planes رویه هموار
surface رویه فاهر
tacking پونز رویه
surface رویه دادن
scheme ترتیب رویه
practice رویه پیشه
cant رویه اریب
lines حدود رویه
precedent رویه قضایی
precedents رویه قضایی
schemes ترتیب رویه
schemed ترتیب رویه
top رویه عالی
cover رویه لفاف
tacks پونز رویه
coverings رویه لفاف
covers رویه لفاف
revamped دوباره رویه انداختن
revamp دوباره رویه انداختن
to explain oneself رویه یاقصدخودراشرح دادن
low key posture رویه محافظه کارانه
overgrown دارای رشد بی رویه
to change the tack تغییر رویه دادن
slope weir شادروان با رویه شیبدار
slope weir بندسرریز با رویه شیبدار
surface treatment عملیات سطح رویه
revamping دوباره رویه انداختن
revamps دوباره رویه انداختن
input output procedure رویه ورودی- خروجی
bristled رویه تجاوزکارانه داشتن
new departure اغاز رویه تازه
irregular act عمل خلاف رویه
procedure رویه طریقه فرایند
bristle رویه تجاوزکارانه داشتن
international practice رویه بین المللی
binder course قشر زیرین رویه
procedure oriented language زبان رویه گرا
impolitic مخالف رویه صحیح
to pull in دست از کار یا رویه خودکشیدن
to change one's course خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
honesty is the best policy راستی ودرستی بهترین رویه
flippy diskette دیسکت با دو رویه قابل ضبط
altar-stone [سنگ رویه فوقانی محراب]
altar-slad [سنگ رویه فوقانی محراب]
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
frosting رویه خامهای کیک یا شیرینی
to take a course رویه ایی را اتخاذ کردن
cataloged procedure رویه فهرست بندی شده
one time tape نوار یک رویه کلید رمز
the old p should be continued رویه پیش بایدادامه یابد
one time pad صفحات کلید رمز یک رویه
tambour رویه یادیواره متحرک چوبی
resurfacing شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
rolltop desk میز تحریر دارای رویه کشودار
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
to mark out one's course طرحی برای رویه خود ریختن
spas Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
spa Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
planometer صفحه همواری که رویه هارابدان می پیمایند ترازمسطحات
scrap heap policy رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
moquette پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
hol Language Order High زبان برنامه نویسی رویه گرا
newton raphson اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
prunella پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
tactics دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
faces قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
face قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
change over تغییر روش تغییر رویه
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com