English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
English Persian
lap seam رویهم افتادگی
Search result with all words
lap زیرکار رویهم افتادگی
lapped زیرکار رویهم افتادگی
overlap of distillat curves رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
Other Matches
overlapped پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
overlaps پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
overlap پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
wholly رویهم
overtype mode تایپ رویهم
laps رویهم قراردادن
overlapped رویهم افتادن
overhand رویهم برعکس
accumulate رویهم انباشتن
pyramids رویهم انباشتن
accumulates رویهم انباشتن
accumulating رویهم انباشتن
overlap رویهم افتادن
pyramid رویهم انباشتن
overall رویهم رفته
overalls رویهم رفته
obvolute رویهم افتاده
lap wound armature ارمیچر رویهم
overlaps رویهم افتادن
overlay رویهم قراردادن
overlaying رویهم قراردادن
overlays رویهم قراردادن
lap joint اتصال رویهم
lap weld جوش رویهم
overlapping رویهم افتاده
lap رویهم قرار دادن
roll up رویهم جمع شدن
lapped seam welding جوشکاری درزی رویهم
lapped رویهم قرار دادن
lap winding سیم پیچ رویهم
laminate رویهم قرار دادن
equitant رویهم قرار گرفتن برگها
bank رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
lap joint riveting پرچ کاری اتصال رویهم
banks رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
girder bridge پل چند تکه قابل نصب رویهم
lap joint لبه رویهم افتاده ومتصل بهم
hotchpot سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
enthralment افتادگی
humility افتادگی
retardation پس افتادگی
languor از پا افتادگی
arrearage پس افتادگی
self effacement افتادگی
lags پس افتادگی
lagged پس افتادگی
lag پس افتادگی
forwardness پیش افتادگی
falling of the womb پائین افتادگی
pretermission از قلم افتادگی
forward slip پیش افتادگی
impaction گیر افتادگی
prolapse پایین افتادگی
ommission از قلم افتادگی
prolapsus پایین افتادگی
prolapsus بیرون افتادگی
prosiness پیش پا افتادگی
retard time عقب افتادگی
social lag پس افتادگی اجتماعی
to humble oneself افتادگی نمودن
drop out از قلم افتادگی
disfigurement از شکل افتادگی
banality پیش پا افتادگی
overlapping روی هم افتادگی
defeat از شکل افتادگی
paralysis ازکار افتادگی
omission از قلم افتادگی
defeated از شکل افتادگی
defeating از شکل افتادگی
defeats از شکل افتادگی
obsolescence ازرواج افتادگی
modestly با افتادگی با تواضع
breakdowns از کار افتادگی
disfigurements از شکل افتادگی
humbly از روی افتادگی
disfiguration ازشکل افتادگی
disfavour از نظر افتادگی
cultural lag پس افتادگی فرهنگی
omissions از قلم افتادگی
commonplaceness پیش پا افتادگی
breakdown از کار افتادگی
backwardness عقب افتادگی
disfavor از نظر افتادگی
retard time زمان عقب افتادگی
deflections پایین افتادگی واخمش
deflection پایین افتادگی واخمش
prosaicness پیش پا افتادگی سادگی
lead of phase پیش افتادگی فاز
meekly از روی فروتنی یا افتادگی
missing parts test ازمون افتادگی وار
lead angle زاویه پیش افتادگی
down time مدت از کار افتادگی
downtime مدت از کار افتادگی
angle of lead زاویه پیش افتادگی
leeway عقب افتادگی راه گریز
falling of the womb سقوط کردن پائین افتادگی
sweeny از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
one upmanship سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
sweeney ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
tusk tenon زبانه یا گیرهای که دارای زبانههای کوچکتری باشدبطوری که رویهم بشکل پله یاتضاریس پلهای درایند
sidelap بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
forward slip جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
advance پیش افتادن پیش افتادگی
advances پیش افتادن پیش افتادگی
advancing پیش افتادن پیش افتادگی
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
synthetic dyes رنگینه های شیمیایی [این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com