English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
the policy of the government رویه دولت
Other Matches
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
instep رویه
insteps رویه
upper رویه
immethodical بی رویه
irregular بی رویه
policies رویه
policy رویه
outside رویه
outsides رویه
tenor رویه
ism رویه
uppers رویه
tenors رویه
comportment رویه
tactics رویه
surfaces رویه
procedure رویه
mTtiers رویه
facets رویه
facet رویه
surface رویه
surfaced رویه
metiers رویه
encrustations رویه
practice رویه
metier رویه
vamp رویه
facings رویه
upper crust رویه
encrustation رویه
these t. were not رویه
praxis رویه
facing رویه
water surface رویه اب
encrustation رویه بندی
encrustations رویه بندی
surface رویه دادن
exfoliation رویه سابی
planing رویه هموار
planes رویه هموار
planed رویه هموار
plane رویه هموار
triacontahedral سی رویه سی طرفی
top milk رویه شیر
cant رویه اریب
card face رویه کارت
code page رویه رمز
surface رویه فاهر
scheme ترتیب رویه
schemed ترتیب رویه
tacks پونز رویه
tacking پونز رویه
tacked پونز رویه
tack پونز رویه
schemes ترتیب رویه
sandals کفش بی رویه
sandal کفش بی رویه
surfaces رویه فاهر
practice رویه پیشه
surfaced رویه فاهر
precedents رویه قضایی
surfaced رویه دادن
surface-to-air رویه به هوا
surfaces رویه دادن
systems قاعده رویه
planimeter رویه پیما
top رویه عالی
road surface رویه راه
rough surface رویه زبر
judicial precedent رویه قضایی
smooth surface رویه صاف
ism اعتقاد رویه
scheme of life رویه زندگی
recursive procedure رویه بازگشتی
recovery procedure رویه ترمیمی
pure procedure رویه جامع
pillow case رویه بالش
pentahedral پنج رویه
ostrich policy رویه کبک
precedent رویه قضایی
procedure declaration اعلان رویه
cover رویه لفاف
coverings رویه لفاف
covers رویه لفاف
rubbed surface رویه صاف
in stream procedure رویه با مسیل
line حدود رویه
lines حدود رویه
facet theory نظریه رویه ها
dummy module رویه ساختگی
finishing coat اندود رویه
flippy فلاپی دو رویه
hard soil رویه محکم
procedure oriented رویه گرا
single sided disk دیسک یک رویه
system قاعده رویه
control procedure رویه کنترل
impolicy رویه غلط
cross section رویه برش
to change the tack تغییر رویه دادن
to explain oneself رویه یاقصدخودراشرح دادن
irregular act عمل خلاف رویه
binder course قشر زیرین رویه
overgrown دارای رشد بی رویه
procedure oriented language زبان رویه گرا
impolitic مخالف رویه صحیح
input output procedure رویه ورودی- خروجی
international practice رویه بین المللی
slope weir شادروان با رویه شیبدار
slope weir بندسرریز با رویه شیبدار
procedure رویه طریقه فرایند
new departure اغاز رویه تازه
low key posture رویه محافظه کارانه
surface treatment عملیات سطح رویه
revamp دوباره رویه انداختن
revamped دوباره رویه انداختن
revamping دوباره رویه انداختن
revamps دوباره رویه انداختن
bristle رویه تجاوزکارانه داشتن
bristled رویه تجاوزکارانه داشتن
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
altar-slad [سنگ رویه فوقانی محراب]
cataloged procedure رویه فهرست بندی شده
altar-stone [سنگ رویه فوقانی محراب]
to take a course رویه ایی را اتخاذ کردن
tambour رویه یادیواره متحرک چوبی
honesty is the best policy راستی ودرستی بهترین رویه
flippy diskette دیسکت با دو رویه قابل ضبط
to change one's course خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
to pull in دست از کار یا رویه خودکشیدن
the old p should be continued رویه پیش بایدادامه یابد
frosting رویه خامهای کیک یا شیرینی
one time pad صفحات کلید رمز یک رویه
one time tape نوار یک رویه کلید رمز
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
rolltop desk میز تحریر دارای رویه کشودار
to mark out one's course طرحی برای رویه خود ریختن
resurfacing شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
spas Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
spa Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
planometer صفحه همواری که رویه هارابدان می پیمایند ترازمسطحات
respublica دولت
governments دولت
state- دولت
state دولت
mammon دولت
stating دولت
powered دولت
government دولت
stated دولت
states دولت
powers دولت
powering دولت
power دولت
scrap heap policy رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
moquette پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
mafias دولت ستیزی
mandatary دولت قیم
government treasury خزانه دولت
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
office-holder کارمند دولت
vassal atate دولت پوشالی
independent state دولت مستقل
head of the state رئیس دولت
states دولت استان
military government دولت نظامی
state دولت استان
state- دولت استان
office-holders کارمند دولت
Whitehall دولت انگلیس
govt government دولت
government stock سهام دولت
mafia دولت ستیزی
cabinets هیات دولت
quirinal دولت ایتالیا
puppet government دولت پوشالی
stating دولت استان
stated دولت استان
public servant مستخدم دولت
Downing Street دولت انگلیس
state property دارائی دولت
state government دولت مرکزی
pillars of the state ارکان دولت
Warsaw دولت لهستان
Ottawa دولت کانادا
money bag دارایی دولت
national state دولت ملی
war state دولت جنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com