Dictiornary-Farsi | ریاست بنگاه مذهبی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
rectorate	ریاست بنگاه مذهبی


Other Matches

prefectural	وابسته به مقام ریاست یادوره ریاست
prefecture	مقام ریاست دوره ریاست
concordat	پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
preside	کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presided	کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
favorite son	نامزد ریاست جمهوری کاندیدای ریاست جمهوری
presiding	کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presides	کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
institute	بنگاه
firmest	بنگاه
firms	بنگاه
instituting	بنگاه
corporation	بنگاه
corporations	بنگاه
business	بنگاه
businesses	بنگاه
firmer	بنگاه
firm	بنگاه
institution	بنگاه
institutes	بنگاه
instituted	بنگاه
establishments	بنگاه
establishment	بنگاه
concern	بنگاه
concerns	بنگاه
business enterprise	بنگاه تجاری
enterprise	بنگاه اقتصادی
foundation	بنیان بنگاه
instituting	بنداد بنگاه
competitive firm	بنگاه رقابتی
state enterprise	بنگاه دولتی
institutes	بنداد بنگاه
head-hunters	بنگاه کاریاب
business enterprise	بنگاه بازرگانی
news agencies	بنگاه خبرگزاری
news agency	بنگاه خبرگزاری
head-hunter	بنگاه کاریاب
instituted	بنداد بنگاه
pawnbrokers	بنگاه رهنی
carpooling center [American E]	بنگاه همسفری
enterprises	بنگاه اقتصادی
institute	بنداد بنگاه
pawnbroker	بنگاه رهنی
industrial concern	بنگاه صنعتی
service	بنگاه سرویس
hydropath establishment	بنگاه اب درمانی
hydrotherapeutic	بنگاه اب درمانی
pawnshop	بنگاه رهنی
serviced	بنگاه سرویس
mont de piete	بنگاه رهنی
exchange service	بنگاه معاوضه
headship	ریاست
superintendence	ریاست
presidency	ریاست
chairmanships	ریاست
directorships	ریاست
chairmanship	ریاست
matronhood	ریاست
directorship	ریاست
principalship	ریاست
presidentship	ریاست
headships	ریاست
superiority	ریاست
managerial	ریاست
generalship	ریاست
matronship	ریاست
managership	ریاست
administratorship	ریاست
nonprofit firm	بنگاه غیر انتفاعی
enterprises	موسسه یا بنگاه اقتصادی
enterprise	موسسه یا بنگاه اقتصادی
representative firm	بنگاه تولیدی نمونه
settlements	حل و فصل توافق بنگاه
pawnbrokers	دلال در بنگاه رهنی
real estate agency	بنگاه معاملات املاک
institution	اصل حقوقی بنگاه
pawnbroker	دلال در بنگاه رهنی
settlement	حل و فصل توافق بنگاه
prefecture	اداره ریاست
patriarchate	ریاست طایفه
captaincy	ریاست بزرگتری
matronize	ریاست کردن
mayorship	ریاست شهرداری
wardenship	مقام ریاست
chieftaincy	ریاست قبیله
chieftainship	ریاست قبیله
command of execution	ریاست اجرایی
superintendence	ریاست مدیریت
postmastership	ریاست پست
captainship	ریاست بزرگتری
mayoralty	ریاست شهرداری
vice president	نیابت ریاست
magistrature	ریاست کلانتری
superintends	ریاست کردن
superintend	ریاست کردن
to take the lead	ریاست کردن
to fill the chair	ریاست کردن
superintending	ریاست کردن
superintended	ریاست کردن
abbay	ریاست دیر
patriarchate	ریاست خانواده
abbotship	ریاست دیر
superintendency	ریاست مدیریت
outclearing	فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
hacienda	بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
presidentship	مقام ریاست جمهور
the party is led by him	او بر ان حزب ریاست دارد
he has passed the chair	ریاست داشته است
abbatial or abbatical	مربوط به ریاست دیر
bossiness	متمایل به ریاست مابی
speakership	مقام ریاست مجلس
bossy	متمایل به ریاست مابی
prioship	سمت ریاست دیر
presidential	وابسته به ریاست جمهور
You sure have a nerve to ask become a director.	آخر تورا چه ره ریاست
two input firm	بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
user cost of capital	هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
BBC	مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
open shop	بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
presiding	ریاست جلسه را بعهده داشتن
bosses	برجسته کاری ریاست کردن بر
deanship	مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
preside	ریاست جلسه را بعهده داشتن
bossed	برجسته کاری ریاست کردن بر
rectorate	مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
presidency	مقام یا دوره ریاست جمهوری
presides	ریاست جلسه را بعهده داشتن
head	ریاست داشتن بر رهبری کردن
presided	ریاست جلسه را بعهده داشتن
boss	برجسته کاری ریاست کردن بر
bossing	برجسته کاری ریاست کردن بر
capital	رئیسی ریاست مابانه عمده
take the chair	ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
directorate	مقام ریاست هیئت مدیره
directorates	مقام ریاست هیئت مدیره
magistracy	ریاست کلانتری یا دادگاه بخش
take the chair	ریاست انجمنی را دارا بودن
subvention	اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
out relief	دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
marshalsea	دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
masterfully	بطور تحکم امیز ریاست مابانه
imperial institute	بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
The presidensial election is the topic of the day.	انتخاب ریاست جمهوری موضوع روز است
turnover	تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
churchgoers	مذهبی
religious	مذهبی
churchgoer	مذهبی
churchly	مذهبی
expansion path	مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
converter	مبلغ مذهبی
neologize	مذهبی بودن
missionary	مبلغ مذهبی
missionaries	مبلغ مذهبی
pastoral psychiatry	روانپزشکی مذهبی
religious rites	شعائر مذهبی
pontifex	شورای مذهبی
clergymen	عالم مذهبی
dogmatism	تعصب مذهبی
clergyman	عالم مذهبی
holy day	تعطیل مذهبی
devout	مذهبی عابد
missioner	مبلغ مذهبی
religiosity	تعصب مذهبی
religious matters	مسائل مذهبی
guru	معلم مذهبی
ritual	تشریفات مذهبی
gurus	معلم مذهبی
service book	کتب مذهبی
semireligious	نیمه مذهبی
spirituality	روحیه مذهبی
holidays	تعطیل مذهبی
religious tenets	عقاید مذهبی
R.E	تحصیلات مذهبی
religiose	مذهبی بودن
religionism	غیرت مذهبی
tenet	متعقدات مذهبی
revival	جنبش مذهبی
revivals	جنبش مذهبی
sect	فرقه مذهبی
convertor	مبلغ مذهبی
sects	فرقه مذهبی
holiday	تعطیل مذهبی
leads	هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lead	هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
interlocking directorate	حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
Mother Superior	رئیس بنیاد مذهبی
tabu	منع یانهی مذهبی
sacramental	وابسته به مراسم مذهبی
priggism	تعصب سخت مذهبی
religious sentiments	احساسات وعقاید مذهبی
Mother Superiors	رئیس بنیاد مذهبی
psalter	سرود مذهبی مزامیر
Religious (political) fanaticism	تعصبات مذهبی ( سیاسی )
soul music	موسیقی مذهبی سیاهپوستان
psalm	سرود مذهبی خواندن
wowser	مذهبی و خرده گیر
traditor	خائن در امر مذهبی
Easter Sepulchre	تشریفات مذهبی تدفین
swami	رهبر مذهبی هندی
pauli	اصول مذهبی پولس