Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
annual preciptation	ریزش سالانه
Other Matches
classics	مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classic	مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
fallout prediction	محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
annuals	سالانه
annual	سالانه
per annum	سالانه
yearly	سالانه
annual rainfall	بارش سالانه
annual earnings	عواید سالانه
yearbook	گزارشات سالانه
annual accumulation of sediment	ته نشست سالانه
annual budget	بودجه سالانه
annual income	درامد سالانه
annual increase	افزایش سالانه
annual earnings	درامد سالانه
annual leave	مرخصی سالانه
yearly profit	سود سالانه
yearbooks	گزارشات سالانه
annuities	مقرری سالانه
annual report	گزارش سالانه
annuity	پرداختهای سالانه
annual storage	مخزن سالانه
annual wage	دستمزد سالانه
annual increase	رشد سالانه
tax year	مالیات سالانه
anuual discharge	بده سالانه
annual patent fee	حق الامتیاز سالانه
annual general meeting	مجمع عمومی سالانه
AGMs	مجمع عمومی سالانه
fixture	برنامه سنتی سالانه
annual financial statement	گزارش مالی سالانه
AGM	مجمع عمومی سالانه
interest rate per annum	نرخ بهره سالانه
annual rate of growth	نرخ رشد سالانه
annuitant	دریافت دارنده مقرری سالانه
annual efficiency index	شاخص کارایی سالانه خدمتی
annuity	مستمری سالانه مقرری مستمر
Bang went our annul holidays.	تعطیلات سالانه ماهم مالیده (ملغی شد)
derbies	مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derby	مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
tourist trophy	مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
arrendare	اجاره دادن ملک یا زمین به طور سالانه
periodicals	مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
master tournament	مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
west coast computer faire	یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
arrentation	پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
effusion	ریزش
perfusion	ریزش
outflow	ریزش
outflows	ریزش
inset	: ریزش
insets	: ریزش
psilosis	ریزش مو
effusions	ریزش
log chute	ریزش
swoop [on]	ریزش [سر]
abscission	ریزش
afflux	ریزش
affluxion	ریزش
calvities	ریزش مو
chuct	ریزش
depilation	ریزش مو
come down	ریزش
defluxion	ریزش
disembogue	ریزش
disemboguement	ریزش
disengorgement	ریزش
drencher	اب ریزش
fox evil	ریزش مو
inpouring	ریزش
on the fly	ریزش
overflown	ریزش
affusion	ریزش
affution	ریزش
coryza	ریزش
precipitation	ریزش
influx	ریزش
gush	ریزش
gushed	ریزش
gushes	ریزش
sprinkle	ریزش نم نم
sprinkled	ریزش نم نم
sprinkles	ریزش نم نم
pour	ریزش
rheumatism	ریزش
influxes	ریزش
fallout	ریزش
spill	ریزش
overflow	ریزش
overflowed	ریزش
overflows	ریزش
spray	ریزش
sprayed	ریزش
spraying	ریزش
spills	ریزش
infusion	ریزش
spilled	ریزش
poured	ریزش
chutes	ریزش
diffusion	ریزش
flux	ریزش
spilling	ریزش
catarrh	ریزش
pours	ریزش
infusions	ریزش
landslide	ریزش
pouring	ریزش
sprays	ریزش
chute	ریزش
landslides	ریزش
pour point	نقطه ریزش
outpourings	بیرون ریزش
flush pipe	لوله ریزش
intinction	ریزش القاء
landslides	ریزش خاک
pouring cup	قاشق ریزش
pouring gate	دریچه ریزش
flow side	ریزش در شیب
outpouring	بیرون ریزش
mucorrhea	ریزش مخاط
landslide	ریزش خاک
instillation	ریزش تدریجی
insti	ریزش تدریجی
outpour	بیرون ریزش
lachrymation	ریزش اشک
income	ریزش فهور
inflow	ریزش درونی
gleet	ریزش مخاط
over flow	طغیان ریزش
pouring nozzle	شیپوره ریزش
chute	ریزش با سقوط
hair loss	ریزش مو [پزشکی]
alopecia	ریزش مو [پزشکی]
baldness	ریزش مو [پزشکی]
loss of hair	ریزش مو [پزشکی]
slides	سراشیبی ریزش
slide	سراشیبی ریزش
chutes	ریزش با سقوط
pouring platform	سطح ریزش
pouring spout	ناودان ریزش
ptyalism	ریزش خیو
rate of pouring	سرعت ریزش
lopecia	ریزش مو [پزشکی]
splotch	ریزش یا پاشیدن
fallout	ریزش اتمی
slumps	افت ریزش
slumping	افت ریزش
slumped	افت ریزش
slump	افت ریزش
fallout pattern	شکل ریزش
fall	شیبشکن ریزش
drop inlet	دریچه ریزش
drip loop	حلقه ریزش اب
outflow	ریزش جریان
outflows	ریزش جریان
downcome	انحطاط ریزش
landfall	ریزش زمین
disemboguement	ریزش گاه
dewfall	ریزش شبنم
deplumation	ریزش مژگان
snowfall	برف ریزش
snowfalls	برف ریزش
downfall	انحطاط ریزش
overflowing	فراوان ریزش
pourability	قابلیت ریزش
castability	قابلیت ریزش
drop manhole	دهانه ریزش
splash	صدای ریزش
landfalls	ریزش زمین
epiphora	اشک ریزش
splashes	صدای ریزش
splashing	صدای ریزش
fail out	ریزش کردن
fall of rock	ریزش سنگ
rock rubble	ریزش سنگ
rheumy	دارای ریزش یازکام
pour	تراوش بوسیله ریزش
land slip	ریزش سنگ از کوه
landslips	ریزش خاک کوه
snow inlet	دریچه ریزش برف
shedding of battery plate	ریزش صفحه باتری
landslip	ریزش خاک کوه
poured	تراوش بوسیله ریزش
rheum	ریزش اب چشم یادهان
rainfall	ریزش باران بارنغگی
head	ارتفاع ریزش سر رولور سر
drip proof enclosure	حفافت در مقابل ریزش اب
stave	شکستن ریزش کردن
residual	مربوط به ریزش اتمی
infalling	ریزش بسوی درون
fallout pattern	نمونه ریزش اتمی
electron disintegration	فرو ریزش الکترونی
haemothorax	ریزش خون درسینه
instilment	ریزش و تلقین تدریجی
pours	تراوش بوسیله ریزش
pouring	تراوش بوسیله ریزش
gravitational collapse	فرو ریزش گرانشی
flux	اسهال خون ریزش
dewfall	هنگام ریزش شبنم
pouring	ریزش بلا انقطاع ومسلسل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com