Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
income	ریزش فهور
Other Matches
fallout prediction	محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
turn up	فهور
peeped	فهور
peep	فهور
Epiphany	فهور
penetrance	فهور
turn-ups	فهور
apparitions	فهور
apparition	فهور
development	فهور
developments	فهور
emergence	فهور
appearance	فهور
appearances	فهور
peeping	فهور
peeps	فهور
outburst	فهور
manifestations	فهور
outbursts	فهور
emersion	فهور
manifestation	فهور
outbreaks	فهور شیوع
outbreak	فهور شیوع
track production	فهور هدف
developer agent	ماده فهور
disposure	فهور عکس
reoccur	فهور مجدد
reapparition	فهور مجدد
recrvdescence	فهور مجد د
developer liquid	مایع فهور
developer agent	عامل فهور
developer	دوای فهور
developers	دوای فهور
glinting	فهور انی زودگذر
glint	فهور انی زودگذر
theophany	فهور خدابه انسان
metol	دوای فهور فیلم
Epiphany	فهور و تجلی عیسی
developer	دستگاه فهور عکس
developers	دستگاه فهور عکس
glints	فهور انی زودگذر
reapparition	فهور دوم باره
recrudescence	فهور مجدد برگشتگی
glinted	فهور انی زودگذر
outcrops	فهور چینه درسطح زمین
high contrast developer	دستگاه فهور با تغایر بالا
diapositive	فهور عکس روی اسلایدشفاف
outcrop	فهور چینه درسطح زمین
chiliasm	اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
incident	ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
incidents	ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
postmillenarian	معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
anachronisms	اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
postmillennialist	معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
anachronism	اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
context sensitive help key	کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
imagery exploitation	مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
exposures	در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposure	در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
chips	اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
soft fails	فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
chip	اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
outflows	ریزش
flux	ریزش
swoop [on]	ریزش [سر]
on the fly	ریزش
spills	ریزش
spilling	ریزش
overflown	ریزش
outflow	ریزش
afflux	ریزش
landslide	ریزش
effusion	ریزش
coryza	ریزش
catarrh	ریزش
perfusion	ریزش
spilled	ریزش
spill	ریزش
affluxion	ریزش
affusion	ریزش
affution	ریزش
chute	ریزش
chuct	ریزش
inpouring	ریزش
calvities	ریزش مو
abscission	ریزش
come down	ریزش
fallout	ریزش
fox evil	ریزش مو
inset	: ریزش
insets	: ریزش
depilation	ریزش مو
defluxion	ریزش
effusions	ریزش
chutes	ریزش
sprayed	ریزش
drencher	اب ریزش
pouring	ریزش
psilosis	ریزش مو
poured	ریزش
pour	ریزش
spray	ریزش
sprinkles	ریزش نم نم
sprinkled	ریزش نم نم
sprinkle	ریزش نم نم
gushes	ریزش
gushed	ریزش
gush	ریزش
landslides	ریزش
sprays	ریزش
infusion	ریزش
infusions	ریزش
pours	ریزش
disembogue	ریزش
log chute	ریزش
disengorgement	ریزش
influxes	ریزش
spraying	ریزش
precipitation	ریزش
overflow	ریزش
influx	ریزش
overflowed	ریزش
disemboguement	ریزش
rheumatism	ریزش
overflows	ریزش
diffusion	ریزش
gleet	ریزش مخاط
flow side	ریزش در شیب
mucorrhea	ریزش مخاط
epiphora	اشک ریزش
fail out	ریزش کردن
flush pipe	لوله ریزش
fall of rock	ریزش سنگ
rock rubble	ریزش سنگ
fallout pattern	شکل ریزش
inflow	ریزش درونی
pour point	نقطه ریزش
pouring cup	قاشق ریزش
splotch	ریزش یا پاشیدن
pouring nozzle	شیپوره ریزش
pouring platform	سطح ریزش
pouring spout	ناودان ریزش
ptyalism	ریزش خیو
rate of pouring	سرعت ریزش
pouring gate	دریچه ریزش
hair loss	ریزش مو [پزشکی]
insti	ریزش تدریجی
instillation	ریزش تدریجی
intinction	ریزش القاء
loss of hair	ریزش مو [پزشکی]
lopecia	ریزش مو [پزشکی]
baldness	ریزش مو [پزشکی]
outpour	بیرون ریزش
over flow	طغیان ریزش
alopecia	ریزش مو [پزشکی]
lachrymation	ریزش اشک
fall	شیبشکن ریزش
landslides	ریزش خاک
pourability	قابلیت ریزش
snowfall	برف ریزش
splashes	صدای ریزش
castability	قابلیت ریزش
outpourings	بیرون ریزش
annual preciptation	ریزش سالانه
snowfalls	برف ریزش
downfall	انحطاط ریزش
overflowing	فراوان ریزش
landfalls	ریزش زمین
landfall	ریزش زمین
outflows	ریزش جریان
outflow	ریزش جریان
splashing	صدای ریزش
splash	صدای ریزش
landslide	ریزش خاک
outpouring	بیرون ریزش
drop inlet	دریچه ریزش
drip loop	حلقه ریزش اب
chute	ریزش با سقوط
drop manhole	دهانه ریزش
downcome	انحطاط ریزش
slides	سراشیبی ریزش
slump	افت ریزش
disemboguement	ریزش گاه
chutes	ریزش با سقوط
slumped	افت ریزش
slumping	افت ریزش
dewfall	ریزش شبنم
fallout	ریزش اتمی
slumps	افت ریزش
slide	سراشیبی ریزش
deplumation	ریزش مژگان
flux	اسهال خون ریزش
pouring	تراوش بوسیله ریزش
poured	تراوش بوسیله ریزش
pour	تراوش بوسیله ریزش
head	ارتفاع ریزش سر رولور سر
rheumy	دارای ریزش یازکام
snow inlet	دریچه ریزش برف
rheum	ریزش اب چشم یادهان
shedding of battery plate	ریزش صفحه باتری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com