Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
plumb rule
ریسمان کار یا شاقولی که روی تختهای اویزان باشد تخته کار
Other Matches
boardwalks
تفرجگاهی درکنارساحل که کف ان تخته باشد
boardwalk
تفرجگاهی درکنارساحل که کف ان تخته باشد
doubled up
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
frame house
خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
inhaul
ریسمان ریسمان بادبان کشی
vertical
شاقولی
plumb
شاقولی افتادن
interfaces
تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interface
تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
deflection of vertical
اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
multi board computer
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
lee board
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
boarded
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board
تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
floorboard
کف تختهای
floorboards
کف تختهای
boarded
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
shingle roof
سقف تختهای
tabular
تختهای لوحی
bellyboard
تختهای بطول 5/19 سانتیمتر
polyptych
تصویر چند تختهای
wash board
تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
head board
تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
moulding board
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
lapboard
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
plywood
تخته لایی تخته چند لا
planking
تخته پوشی تخته بندی
notice board
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
baseboard
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
string board
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
circuit
نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
circuits
نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
bare board
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
bread-board
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
bread-boards
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
plank
تخته تخته کردن
cards
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
NIC
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
threads
ریسمان
guys
ریسمان
guy
ریسمان
ropes
ریسمان
chords
ریسمان
marline spike
ریسمان وا کن
thread
ریسمان
inhauler
ریسمان
lines
ریسمان
string
نخ ریسمان
line
ریسمان
roped
ریسمان
small stuff
ریسمان
rope
ریسمان
racking
ریسمان
chord
ریسمان
cords
ریسمان
cord
ریسمان
pendent
اویزان
clinching
اویزان
clinches
اویزان
suspension bridges
پل اویزان
clinched
اویزان
dangler
اویزان
overhanging
اویزان
penduline
اویزان
dangling
اویزان
suspension bridge
پل اویزان
pensile
اویزان
clinch
اویزان
dangle
اویزان
dangled
اویزان
dangles
اویزان
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
weather board
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
ropedancer
ریسمان باز
warp
طناب ریسمان
marlinspike
ریسمان واکن
mason's line
ریسمان کار
warped
طناب ریسمان
chalkline
ریسمان خط کشی
twines
ریسمان چند لا
rope dancing
ریسمان بازی
parrel
حلقه ریسمان
fishline
ریسمان ماهیگیری
acrobatism
ریسمان بازی
purse strings
ریسمان سر کیسه
twine
ریسمان چند لا
rope dancer
ریسمان باز
twined
ریسمان چند لا
marlinespike
ریسمان واکن
warps
طناب ریسمان
crane rope
ریسمان جرثقیل
twisting
نخ یا ریسمان تابیده
twist
نخ یا ریسمان تابیده
boulter
ریسمان چندقلابه
twining
ریسمان چند لا
inhauler
ریسمان بادبان کش
corded
ریسمان دار
avalanche cord
ریسمان بهمن
halliard
ریسمان بادبان
hoisting rope
ریسمان بالابر
lazy painter
ریسمان تیرک
halyard
ریسمان بادبان
plumb lines
ریسمان شاغول
plumb line
ریسمان شاغول
twists
نخ یا ریسمان تابیده
lippy
پر رو دارای لب اویزان
suspend
اویزان کردن
suspensions
اویزان کردن
stages
نیمکت اویزان
monorail
ترن اویزان
suspensions
اویزان اویزانی
monorails
ترن اویزان
basket tie
گره اویزان
hook-ups
نقشه اویزان
suspending
اویزان کردن
hangs
اویزان کردن
suspends
اویزان کردن
hook on
اویزان کردن
suspension ladder
نردبان اویزان
suspension insulator
مقره اویزان
suspension cable
کابل اویزان
suspension bucket
سطل اویزان
suspension bow
رکاب اویزان
hitch tie
گره اویزان
hook-up
نقشه اویزان
stage
نیمکت اویزان
hook up
نقشه اویزان
overhead rial
ریل اویزان
flappy
اویزان وگشاد
pendant switch
کلید اویزان
suspension
اویزان کردن
overhangs
اویزان بودن
dangled
اویزان بودن
dangling
اویزان بودن
overhang
اویزان بودن
dangle
اویزان بودن
suspension
اویزان اویزانی
hang
اویزان کردن
dangles
اویزان بودن
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
warp
ریسمان پیچ و تاب
chalk-line
[ریسمان اشباع شده با گچ]
warped
ریسمان پیچ و تاب
strinker
ریسمان بستن ماهی
pull the bell
ریسمان زنگ رابکشید
bowstring
ریسمان دار زه کمان
warps
ریسمان پیچ و تاب
torsade
یراق یا ریسمان تابیده
fish line
ریسمان ماهی گیری
fly line
ریسمان کلفت ماهیگیری
fishing line
ریسمان ماهی گیری
headline
در بالای صفحه ریسمان
headlines
در بالای صفحه ریسمان
dangle
اویزان کردن اویختن
sling load
بار اویزان از هواپیما
hanging pawns
پیادههای اویزان شطرنج
dangled
اویزان کردن اویختن
overhangs
اویزان کردن یا شدن
to hand out
از پنجره اویزان کردن
dangles
اویزان کردن اویختن
dangling
اویزان کردن اویختن
earlobe
قسمت اویزان گوش
impendent
تهدید کننده اویزان
hanging scaffold
چوب بست اویزان
acrochordon
دارای زگیل اویزان
earlobes
قسمت اویزان گوش
overhang
اویزان کردن یا شدن
chapfallen
دارای چانه اویزان
kiting
اویزان شدن از گلایدر
basket hitch tie
گره اویزان دو خفتی
hanging
اویزان درحال تعلیق
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
harder
تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است
hard
تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است
hardest
تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است
night line
ریسمان ماهی گیری شبانه
as different as chalk and cheese
<idiom>
مثل آسمان و ریسمان
[متفاوت]
gimp
نوعی ریسمان ماهی گیری
suspension ribbon
لنت اویزان کردن نشان
machanic
کمربند ایمنی اویزان از سقف
monkey hang
اویزان شدن ژیمناست با یک دست
parasol wing
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
suspending
اویزان شدن یا کردن اندروابودن
suspend
اویزان شدن یا کردن اندروابودن
suspends
اویزان شدن یا کردن اندروابودن
hanging arrow
تیر اویزان شده به هدف
watch pocket
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com