Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
angle of incidence
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
Other Matches
isodose
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
angle of incidence
زاویه تابش
incidence angle
زاویه تابش
angle of reflection
زاویه تابش
abeam
یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
plane of incidence
صفحه تابش
incidence plane
صفحه تابش
angle plate
صفحه زاویه دار
inclination
زاویه بین صفحه مدار وصفحه مرجع
pitch altitude
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
actinoid
دارای شعاع مانند شعاع
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
downstream radius of crest
شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
longitudinal dihedral
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
perpendicular
عمود
perpendecular
عمود
tate
عمود
perpendicular
[to]
<adj.>
عمود
[بر]
normal
عمود
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
normal vector
بردار عمود
vertically
بطور عمود
barbacan
دو برج عمود
barbican
دو برج عمود
entering angle
زاویه ورودی زاویه دخول
angle of convergence
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
angle of rotation
زاویه دوران زاویه چرخش
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
angle of repose
زاویه تعادل زاویه ارامش
declination
زاویه انحراف زاویه میل
normal shock wave
موج ضربهای عمود
cross-banded
[روکشی با تارهای عمود]
tate zuki
ضربه عمود مشت
staple
عمود چهارپایه تخت
stapled
عمود چهارپایه تخت
stapling
عمود چهارپایه تخت
athwart
عمود به خط میتنی قایق
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
orthogonal mesh reinforcement
شبکه ارماتور عمود برهم
abeam
امتداد عمود برمحور طولی
nadir
پای عمود نافر خط ندیر
neotral position
وضع بدن عمود بر سطح مسیر
t position
حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
batardeau
[دیوار عمود بر روی گودال یا چاله]
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
pens
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
clatters
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
branch cutoff
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
x cut crystal
کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
deflection of vertical
اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
cam ground piston
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
angle offset method
روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
scan
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
radius
شعاع
rayless
بی شعاع
radius of curvature
شعاع خم
beams
شعاع
ray
شعاع
beam
شعاع
ksr
ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
consol
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
raster
گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
multiviewports
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
portrait
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
conning
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
autos
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
auto
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
portraits
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
routing
صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
lead in page
صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
raster
یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
cons
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
table
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
con
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
tables
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabling
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabled
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
data tablet
یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
glares
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
flattest
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glare
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
flat
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
cross flow
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
notebook computer
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
semidiameter
شعاع دایره
within a radius of .kilometre
تا شعاع 6 کیلومتر
schwarzschild radius
شعاع شوارتزشیلد
casualty radius
شعاع تلفات
short-range
با شعاع عمل کم
triradiate
دارای سه شعاع
an incident ray
شعاع ساقط
radius of gyration
شعاع چرخش
average radius
شعاع میانگاه
average radius
شعاع میانه
gyoradius
شعاع چرخش
stellate
شعاع دار
ionic radius
شعاع یونی
atomic radius
شعاع اتم
ionic ray
شعاع یونی
bohr radius
شعاع بور
short swing
پیچهای با شعاع کم
atomic radius
شعاع اتمی
short range
با شعاع عمل کم
image ray
شعاع تصویر
hydraulic radius
شعاع هیدرولیک
radius of curvature
شعاع خمیدگی
radius of curvature
شعاع انحناء
radius of curvatupe
شعاع انحناء
radius of action
شعاع اثر
radius of action
شعاع عمل
radius of a well
شعاع یک چاه
effective radius
شعاع موثر
radius gage
شابلون شعاع
radiate
شعاع افکندن
radiometer
شعاع سنج
radiated
شعاع افکندن
radiates
شعاع افکندن
radiating
شعاع افکندن
radially
شعاع وار
nuclear radius
شعاع هسته
radial of a well
شعاع یک چاه
radius of extrados
شعاع برونسو
radius of giration
شعاع چرخش
radius of giration
شعاع ژیراسیون
light beam
شعاع نور
light ray
شعاع نور
radius
شعاع دایره
main beam
شعاع اصلی
radius
شعاع عملیات
mean radius
شعاع میانه
electron beam
شعاع الکترون
radius of influence
شعاع تاثیر
covalent radius
شعاع کووالانسی
radius of intrados
شعاع درونسو
radius vector
شعاع حامل
corner radius
شعاع کنج
hyperlink
کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
station
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stationed
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stations
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
backlight
چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
refresh buffer
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
device
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
discs
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
disc
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
devices
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
kelly
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
light beam recorder
ثبات شعاع نور
very long
شعاع عمل زیاد
pencilled
پرتوی شعاع دار
destruction radius
شعاع تخریب مین
wood ray
شعاع اوندی چوبی
light ray bending
انحراف شعاع نور
effective radius of a well
شعاع موثر چاه
searchlight sonar
سونار شعاع باریک
double beam
شعاع مضاعف نور
casualty radius
شعاع تولید تلفات
radius of convergence
شعاع همگرایی
[ریاضی]
very short
شعاع عمل خیلی کم
intermediate range
با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
sea room
شعاع مانور دریایی
van der waals radius
شعاع وان در والس
damage radius
شعاع خطر مین
damage radius
شعاع منطقه خسارت
medium range
با شعاع عمل متوسط
radiant
شعاع گستر درخشان
button
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoning
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
cls
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
gyro
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
radiation of heat
تابش
radiational
تابش
glows
تابش
emissions
تابش
radiation
تابش
shines
تابش
glinted
تابش
glinting
تابش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com