English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
randy زبان دراز گدای سمج و بی ادب
Other Matches
abusive ناسزاوار زبان دراز
an importunate beggar گدای مبرم
an importunate beggar گدای سمج
schnorrer گدای یهودی
A persistent ( brazen - faced ) beggar . گدای سامره ( سمج )
mumper گدای دغل باز
as poor as a church mouse مثل گدای شب جمعه [فقیر]
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic زبان تازی زبان عربی
glib چرب زبان زبان دار
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
soricine موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
long headed سر دراز
oblongs دراز
toom دراز
longheaded دراز سر
linear دراز
lengthwise دراز
dolichomorphic دراز تن
oblong دراز
prolix دراز
longed دراز
longer دراز
oblongated دراز
verbose دراز
to be prolonged دراز
longest دراز
longs دراز
long- دراز
macro دراز
to piece out دراز
lengthy دراز
to eke out دراز
long دراز
longish دراز
longer-term دراز مدت
narrowed دراز وباریک
narrower دراز وباریک
lengthens دراز کردن
lengthening دراز کردن
lengthens دراز شدن
elongation دراز شدگی
narrow دراز وباریک
long-term دراز مدت
in the long run در دراز مدت
long-life عمر دراز
far fetched دور و دراز
long life عمر دراز
far-fetched دور و دراز
lengthening دراز شدن
narrowest دراز وباریک
snipes نوک دراز
gangling طولانی و دراز
sniped نوک دراز
snipe نوک دراز
longevity دراز عمری
weedy دراز و باریک
lanky دراز وباریک
stretch دراز کردن
stretched دراز کردن
oblongs دراز پهنا
stretches دراز کردن
sniping نوک دراز
elongate دراز کردن
elongate دراز شدن
long-winded دراز نفس
lengthened دراز شدن
lengthened دراز کردن
lengthen دراز شدن
lengthen دراز کردن
elongating دراز شدن
elongating دراز کردن
elongates دراز شدن
elongates دراز کردن
oblong دراز پهنا
long-time دراز مدت
long run دراز مدت
long range دراز مدت
extend دراز کردن
long necked گردن دراز
long eared گوش دراز
long bone استخوانهای دراز
long billed نوک دراز
long bill نوک دراز
lanternjaws چانه دراز
lantern jawed چانه دراز
inductile دراز نشو
ileum روده دراز
long shunt شنت دراز
long-drawn-out دور و دراز
tender fleshed cherry گیلاس دم دراز
morella cherry گیلاس دم دراز
oblonated دراز :درازنا
longhead کله دراز
pintail اردک دم دراز
string چسبناک دراز
long term <adj.> دراز مدت
long run [American E] <adj.> دراز مدت
longeval دراز عمر
long wind دراز نفسی
long term دراز مدت
prolongate دراز کردن
protract دراز کردن
codlin یکجورسیب دراز
streek دراز کردن
codling یکجورسیب دراز
blue moon زمان دراز
to stretch out دراز کردن
at full length دراز کشیده
long winded دراز نفس
proboscises پوزه دراز
prolixity دراز نویسی
proboscis پوزه دراز
couchant دراز کشیده
wader مرغ دراز پا
drag on <idiom> دراز کردن
verbalization دراز گویی
chatterbox ادم روده دراز
ringtail تلیله نوک دراز
windbags نطاق روده دراز
ileal وابسته به روده دراز
mongoose میمون پوزه دراز
orangutan بوزینه دست دراز
orangoutang بوزینه دست دراز
tractile لوله شو دراز شدنی
daddy-long-legs بابا لنگ دراز
windbag نطاق روده دراز
chatterboxes ادم روده دراز
to make old bones عمر دراز کردن
porrect دراز کردن جلوگذاردن
proboscis monley بوزینه دراز بینی
to live a long life عمر دراز کردن
secular trend روند دراز مدت
scolopax جنس نوک دراز
scoldpaceous مانند نوک دراز
prolate دوک وار دراز
long lived دارای عمر دراز
mongooses میمون پوزه دراز
verbose دراز نویس درازگو
reach دراز کردن دست
rangy ولگرد پا دراز و لاغر
mygale موش پوزه دراز
godwit نوک دراز ابی
full bottomed دارای دنباله دراز
extended pole piece قطبک دراز شده
deferred liability دیون دراز مدت
kick around <idiom> دراطراف دراز کشیدن
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
tusk دندان دراز وتیز
tusks دندان دراز وتیز
longer-term دوره دراز مدت
verbosity دراز نویسی پرگویی
toboggan سورتمه دراز و باریک
grallatorial وابسته به دراز پایان
hatchet face صورت دراز وباریک
longicorn دارای شاخک دراز
longhorn گاو شاخ دراز
long lived دراز عمر معمر
long-lived دارای عمر دراز
long-lived دراز عمر معمر
longhorn گوسفند شاخ دراز
longevous دارای عمر دراز
long term memory حافطه دراز مدت
paidle یکجوربیل دسته دراز
long necked flask بالن گردن دراز
long horned grasshopper ملخ شاخک دراز
tirades سخنرانی دراز وشدیداللحن
lanternjaws ارواره دراز و لاغر
johnboat قایق دراز و باریک
ileitis اماس روده دراز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com