English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
Other Matches
gael مردم کوهستانی اسکاتلند سلتهای اسکاتلندی
north britain اسکاتلند
Scotland اسکاتلند
kirk کلیسای اسکاتلند
scotland yard اسکاتلند یارد
lord advocate دادستان کل مامور به اسکاتلند
procuration fiscal دادستان بخش در اسکاتلند
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
orkney lslands جزیره اورکنی درشمال اسکاتلند
hebrides جزایر هیبرید واقع در غرب اسکاتلند
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
ionic وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
dialect زبان محلی
dialects زبان محلی
on the tongues of men سر زبان مردم
vernacularism استعمال زبان محلی
finnish زبان مردم فنلاند
korean زبان مردم کره
albanian زبان یا مردم البانی
english speaking people مردم یا ملل انگلیسی زبان
local colour نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
glengarry نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
pekinese زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekineses زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingeses زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguistically وابسته به زبان شناسی
lapp وابسته به زبان لایلاندی
lappish وابسته به زبان لایلاندی
linguistic وابسته به زبان شناسی
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
hebraistic وابسته به زبان یادین یاطرزفکرعبرانی ها
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
philogical وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
phonological وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
ranine قورباغهای وابسته به ناحیه زیر نوک زبان
pekingese ساکن شهر پکن زبان ولهجه مردم پکن
Arabic زبان تازی زبان عربی
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib چرب زبان زبان دار
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
neological ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
folkish وابسته به توده مردم
folklike وابسته به توده مردم
popular وابسته بتوده مردم خلقی
languages زبان ها
tongues زبان
hound's tongue سگ زبان
report progarm generator زبان ار- پی- جی
c++ زبان ++C
tongue [language] زبان
language زبان
as one man با یک زبان
tongue زبان
glossa زبان
grss language زبان جی پی اس اس
rpg language زبان ار پی جی
languages زبان
language زبان
apl language زبان ای پی ال
abuser بد زبان
tongueless بی زبان
abusers بد زبان
language lab زبان
apt language زبان ای پی تی
two tongued زبان
gallic acid اسید گالیک
dumbest زبان بسته
algol 0 زبان الگول 06
algorithmic language زبان الگوریتمی
pl. language زبان پی ال وان
pl/ زبان پی ال وان
flemish زبان فلاندرز
the turkish language زبان ترکی
vulgate زبان عامیانه
an abusive bellow شخص بد زبان
ambiguous language زبان مبهم
lingoes زبان ویژه
lingo زبان ویژه
dialect ی در زبان استاندارد
jargon زبان حرفهای
dialects ی در زبان استاندارد
uvula زبان کوچک
Afghan زبان افغانی
algebraic language زبان جبری
algol زبان الگول
philologically زبان شناختی
philologist زبان شناس
fortran iv زبان فرترن 2
fortran زبان فرترن
formmal language زبان صوری
formal language زبان صوری
the persian language زبان فارسی
welch زبان ولز
zend زبان زند
aramaean زبان باستانی
aramaic زبان ارامی
erse زبان گالی
equivocator زبان باز
enquiry language زبان پرس و جو
technical language زبان فنی
zibet زبان هندی
stammering لکنت زبان
stuttering لکنت زبان
voluble خوش زبان
target language زبان مقصود
diatribe زخم زبان
written language زبان نوشتاری
technical language زبان تخصصی
welcher زبان ولز
portugese زبان پرتغالی
portuguese زبان پرتقالی
welsher زبان ولز
fabricated language زبان ساختگی
procedural language زبان رویهای
estonian زبان استونی
aphasia زبان پریشی
program language زبان برنامه
application oriented language زبان کاربردی
an busive bellow شخص بد زبان
diatribes زخم زبان
jargon زبان فنی
open hearted دل و زبان یکی
tonguelike زبان مانند
sign language زبان علامات
sign language زبان اشاره
original language زبان اصلی
halophrastic language زبان تک واژهای
sign languages زبان علامات
gujarati زبان گجراتی
sign languages زبان اشاره
accadian زبان اکد
tongue tied زبان بسته
hibernian ایرلندی زبان
tongue tie لکنت زبان
objective language زبان مقصود
human language زبان بشری
idiom زبان ویژه
idioms زبان ویژه
official language زبان رسمی
high dutch زبان المانی
graphic language زبان نگارهای
grammer دستور زبان
gramarey دستور زبان
panjabi زبان پنجابی
papillae of the tongue ثالیل زبان
parliamentary language زبان مجلسی
parliamentary language زبان مودبانه
pascal language زبان پاسکال
Chinese زبان چینی
gaulish زبان گال
universal language زبان فراگیر
gestural postural language زبان اطواری
mutes بی زبان صامت
linguist زبان دان
linguists زبان دان
glottology زبان شناسی
glossology زبان شناسی
glossitis ورم زبان
glossal مربوط به زبان
acrimoniousness زخم زبان
glibness طلاقت زبان
glib tongued چرب زبان
charlatanism زبان بازی
gift of the gab روانی زبان
mute بی زبان صامت
philologer زبان شناس
computer language زبان کامپیوتر
command language زبان فرماندهی
comit language زبان کامیت
scythian زبان سکایی
language laboratories آزمایشگاه زبان
language laboratory آزمایشگاه زبان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com