English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
anomia زبان پریشی نامی
Search result with all words
color anomia زبان پریشی نامی رنگها
Other Matches
logopathy زبان پریشی
dysphasia زبان پریشی
aphasia زبان پریشی
agrammatism زبان پریشی نحوی
acataphasia زبان پریشی نحوی
motor aphasia زبان پریشی حرکتی
paraphemia زبان پریشی بیانی
broca's aphasia زبان پریشی بروکا
semantic aphasia زبان پریشی معنایی
expressive aphasia زبان پریشی بیانی
auditory aphasia زبان پریشی شنیداری
receptive aphasia زبان پریشی دریافتی
visual aphasia زبان پریشی دیداری
aphrasia زبان پریشی نحوی
dysphrasia زبان پریشی نحوی
conduction aphasia زبان پریشی رسانشی
sensory aphasia زبان پریشی حسی
anarthria زبان پریشی گفتاری
amnestic aphasia زبان پریشی یاد زدایشی
dyseneia زبان پریشی کری زاد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
calumny بد نامی
depravation بد نامی
calumnies بد نامی
ignominy بد نامی
depravement بد نامی
illustrious نامی
nominal frequency فرکانس نامی
rated output توان نامی
nominal size اندازه نامی
nominal length طول نامی
matronymic مادر نامی
design size اندازه نامی
rated fatigue limit حد دوام نامی
allocated time زمان نامی
nominal diameter قطر نامی
rated value مقدار نامی
famous معروف نامی
patronymic پدر نامی
maximum current rating جریان نامی حداکثر
impedance voltage ولتاژاتصال کوتاه نامی
toponymic وابسته به مکان نامی
frequency range محدوده فرکانس نامی
traducement بدنام سازی بد نامی
frequency range حیطه فرکانس نامی
nominal bandwidth پهنای باند نامی
rated pay load بار مفید نامی
motor rating توان نامی موتور
to be called به نامی خوانده شدن
maximum ratings مقدار نامی حداکثر
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
hosted نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hercules پهلوان نامی اساطیریونان و روم
heraclidae اولادهرکول پهلوان نامی یونان
host نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosting نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
maximum load rating قابلیت بارگیری نامی حداکثر
hosts نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
cock a doodle doo نامی که بچه بخروس میدهد
i sold it to one abdullah به عبدالله نامی انرا فروختم
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
shaken وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
toponymy ذکر اسامی نواحی مکان نامی
virgilian به شیوه virgil شاعر نامی روم
apraxia کنش پریشی
parapraxis کنش پریشی
agnosia ادراک پریشی
dyslexia خوانش پریشی
dyspraxia کنش پریشی
parapraxia کنش پریشی
paralogia استدلال پریشی
dyskinesia حرکت پریشی
psychosis روان پریشی
asymbolia نماد پریشی
dyscalculia محاسبه پریشی
acatalepsia استدلال پریشی
the porch رواق یا ایوان نامی اتن وشاگردانش بیشتربدانجامیرفتند
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
symbolically نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
log in name نامی که توسط ان سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
symbolic نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolic i/o assignment نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
prison psychosis روان پریشی زندان
senile psychosis روان پریشی پیری
prosopagnosia ادراک پریشی چهرهای
sensory apraxia کنش پریشی حسی
reactive psychosis روان پریشی واکنشی
organic psychosis روان پریشی عضوی
pibtokto نوعی روان پریشی
puerperal psychosis روان پریشی پس زایمانی
psychedelic drugs داروهای روان پریشی زا
psychoticism روان پریشی گرایی
psychotomimetics داروهای روان پریشی زا
oral dyskinesia حرکت پریشی دهانی
windigo psychosis روان پریشی ویندیگو
wihtiko psychosis روان پریشی ویهتیکو
wihtiko psychosis روان پریشی ادمخواری
affective psychosis روان پریشی عاطفی
involutional psychosis روان پریشی انحطاطی
color agnosia ادراک پریشی رنگ
circular psychosis روان پریشی ادواری
buffonery psychosis روان پریشی لودگی
borderline psychosis روان پریشی مرزی
barbaralalia گفتار پریشی لهجهای
autotopagnosia ادراک پریشی اندامی
windigo psychosis روان پریشی ادمخواری
auditory agnosia ادراک پریشی شنیداری
tactile agnosia ادراک پریشی بساوشی
astereognosis ادراک پریشی بساوشی
diaschisis کارکرد پریشی جانبی
visual agnosia ادراک پریشی دیداری
simultanagnosia ادراک پریشی همزمانی
symbiotic psychosis روان پریشی وابستگی
korsakoff's psychosis روان پریشی کرساکف
tardive dyskinesia حرکت پریشی دیررس
ideokinetic apraxia کنش پریشی زنجیرهای
tongu praxia کنش پریشی زبانی
anosognosia ادراک پریشی نقیصهای
alcoholic psychosis روان پریشی الکلی
functional psychosis روان پریشی کارکردی
toxic psychosis روان پریشی ناشی از سم
unipolar psychosis روان پریشی یک قطبی
uraniscolalia گفتار پریشی کامی
asomatognosia ادراک پریشی تنی
rontgen نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
presenile psychosis روان پریشی پیش پیری
prepsychotic personality شخصیت پیش روان پریشی
autopsychosis روان پریشی خود- محور
manic depressive psychosis روان پریشی شیدایی افسردگی
epochal psychosis روان پریشی سنین انتقالی
allopsychosis روان پریشی دگر محور
holergasia روان پریشی تمام عیار
amnestic apraxia کردار پریشی یاد زدایشی
traumatic psychosis روان پریشی اسیب زاد
brief reactive psychosis روان پریشی واکنشی کوتاه مدت
glib چرب زبان زبان دار
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic زبان تازی زبان عربی
koh i noor کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
big five بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
to win one's spurs بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
data aggregate مجموعهای ازاقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است وبه صورت کلی به ان رجوع می گردد
rating توان نامی توان قدرت
ratings توان نامی توان قدرت
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
language زبان
hound's tongue سگ زبان
report progarm generator زبان ار- پی- جی
tongues زبان
c++ زبان ++C
glossa زبان
abusers بد زبان
abuser بد زبان
as one man با یک زبان
language lab زبان
tongue زبان
rpg language زبان ار پی جی
tongue [language] زبان
apt language زبان ای پی تی
grss language زبان جی پی اس اس
languages زبان ها
languages زبان
language زبان
two tongued زبان
apl language زبان ای پی ال
tongueless بی زبان
cypriot زبان قبرس
dactylology زبان انگشتی
czech زبان چکوسلواکی
cryptologic زبان رمز
conversational language زبان محاورهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com