Dictiornary-Farsi | زخم پوست رفتگی ساییدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
gall	زخم پوست رفتگی ساییدگی
galls	زخم پوست رفتگی ساییدگی


Other Matches

chafe of hands	ساییدگی پوست دست ها
excoriation	پوست رفتگی
chafe	پوست رفتگی
chafes	پوست رفتگی
chafing	پوست رفتگی
chafes	ساییدگی
detrition	ساییدگی
ablation	ساییدگی
erosion	ساییدگی
precession	ساییدگی
attrition	ساییدگی
chafe	ساییدگی
chafing	ساییدگی
frazzle	ساییدگی
abrasions	ساییدگی
abrasion	ساییدگی
chaffing gear	وسایل ضد ساییدگی
abrasions	ساییدگی خراشیدگی
wind corrosion	ساییدگی بادی
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
paddywhack	از جا در رفتگی
indenting	تو رفتگی
intromission	تو رفتگی
shrinkage	اب رفتگی
depressions	تو رفتگی
depression	تو رفتگی
undermining by water	اب رفتگی کف
denting	تو رفتگی
dent	تو رفتگی
indents	تو رفتگی
erosion	رفتگی
dents	تو رفتگی
dented	تو رفتگی
indent	تو رفتگی
ingo	[تو رفتگی در و پنجره]
lie-by	تو رفتگی دیوار
dint	تو رفتگی گودی
loss	هدر رفتگی
ingoing	[تو رفتگی در و پنجره]
discoloration	رنگ رفتگی
dint	تور رفتگی
juts	پیش رفتگی
jutted	پیش رفتگی
protrusions	پیش رفتگی
fluxion	خون رفتگی
protrusion	پیش رفتگی
jut	پیش رفتگی
luxation	در رفتگی استخوان
ire	از جادر رفتگی
niche	تو رفتگی در دیوار
niches	تو رفتگی در دیوار
franticness	ازجادر رفتگی
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
atrophy	تحلیل رفتگی اتروفی
pockets	پیش رفتگی خط جبهه
submersion	فرو رفتگی در زیر اب
depression	فرو رفتگی موضعی
pocket	پیش رفتگی خط جبهه
depressions	فرو رفتگی موضعی
to push out	پیش رفتگی داشتن
sinkage	درجه فرو رفتگی
corrosion	رفتگی زنگ زدگی
atrophying	تحلیل رفتگی اتروفی
luxation	در رفتگی مفصل استخوان
atrophies	تحلیل رفتگی اتروفی
atrophied	تحلیل رفتگی اتروفی
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
jogs	جلو امدگی یاعقب رفتگی
sag	فرو رفتگی شکم دادگی
jogging	جلو امدگی یاعقب رفتگی
sags	فرو رفتگی شکم دادگی
sagged	فرو رفتگی شکم دادگی
jogged	جلو امدگی یاعقب رفتگی
jog	جلو امدگی یاعقب رفتگی
pins and needles	احساس مورمور در اثر خواب رفتگی
strains	در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
strain	در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
altar-niche	[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peels	پوست انداختن پوست
peel	پوست انداختن پوست
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
I had pins and needles in my legs.	ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
to have pins and needles	مور مور کردن [در اثر خواب رفتگی]
ground section	بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
scalp	پوست سر
skinner	پوست کن
goat	پوست بز
peeling	پوست
peel	پوست
skin	پوست
peels	پوست
skinless	بی پوست
shale	پوست
swanskin	پوست قو
shell	پوست
tunc	پوست
skins	پوست
shells	پوست
shelling	پوست
rind	پوست
hides	پوست
hide	پوست
tegmen	پوست
tegmentum	پوست
encrustation	پوست
skinned	پوست
goats	پوست بز
husk	پوست
husks	پوست
skinning	پوست
encrustations	پوست
rinds	پوست
barking	پوست
glume	پوست
goatskin	پوست بز
cortices	پوست
goatskins	پوست بز
cortex	پوست
bark	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
dermis	پوست
flayer	پوست کن
peltry	پوست
barked	پوست
barks	پوست
parer	پوست کن
strippers	پوست کن
integument	پوست
crustal	پوست
hull	پوست
dermatalgia	پوست
stripper	پوست کن
cuticle	پوست
hulls	پوست
pelt	پوست کندن
papillose	مانندبرامدگی پوست
parachroma	بیرنگی پوست
flench	پوست کندن
flense	پوست کندن
ethiope	سیاه پوست
phyma	برامدگی پوست
parer	پوست تراش
peltmonger	پوست فروش
moleskin	پوست کورموش
excorticate	پوست کندن
unhusk	پوست کندن
periderm	پوست اطراف
ethiopian	سیاه پوست
percutaneous	از راه پوست
rhytidome	پوست درخت
exuviate	پوست انداختن
excoriate	پوست کندن از
fellmonger	پوست فروش
fellmonger	دلال پوست
periderm	پوست برونی
skins	پوست پوستی
mesoderm	میان پوست
hypodermis	پوست زیرین
impassiveness	پوست کلفتی
skin	پوست پوستی
in plain english	پوست کنده
melanotic	سیاه پوست
melanic	سیاه پوست
malicorium	پوست انار
malacodermous	نرم پوست
beavers	پوست سگ ابی
beaver	پوست سگ ابی
kid skin	پوست بزغاله
husked	پوست کنده
hulled	پوست کنده
negress	زن سیاه پوست
pachydrmatous	پوست کلفت
pachydermatous	پوست کلفت
scscalable	پوست کندنی
pachydermatous	ستبر پوست
skinning	پوست پوستی
oxhide	پوست گاو
glumaceous	پوست دار
molt	پوست اندازی
onionskin	پوست پیاز
skinned	پوست پوستی
hard shell	سخت پوست
hardshell	سخت پوست
crusted	پوست دار
cuticular	پوست مانند
dermatopathy	ناخوشی پوست
skinner	پوست فروش
dermatosis	اماس پوست
blach hulled	سیاه پوست
bast	پوست درخت
skiver	پوست تراش
slipe	پوست کندن از
corticated	پوست دار

gall