English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
time زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
timed زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
Other Matches
cycle زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycled زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycles زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
By my watch it's five to nine. طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
minute hand عقربه دقیقه شمار ساعت
clocks تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
clock تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
frequency تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequencies تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
tempo سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
tempos سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
clock دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clocks دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
line printers وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
line printer وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
it is minutes past ساعت سه وپنج دقیقه است 5دقیقه از3 گذشته است
hertz واحد فرکانس SI که به صورت تعداد سیکل ها در ثانیه نشان داده می شوند
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours. ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
fibre over Etherenet گونه پیشرفته استاندارد پرآکل شبکه اینترنت که اجازه ارسال داده به صورت مگا بیت در ثانیه
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
round هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
roundest هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
chart شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
charted شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
charting شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
charts شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
fraction که به صورت یک شکل زیر دیگر بیان میشود مثل bc1
fractions که به صورت یک شکل زیر دیگر بیان میشود مثل bc1
American Standard Code for Information Interchange کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند
m مگابیت در ثانیه . تعداد میلیون بیتهای ارسالی در ثانیه
fractional T روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
sundials ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
JPEG استانداردی که نحوه ذخیره سازی تصاور گرافیکی را به صورت فشرده در فایل روی دیسک بیان میکند
real time با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
mflops یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
cycle per second سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
digital آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند
ieee سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
Look at the watch. نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindle دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
spindles دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
to speak [things indicating something] بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
fibre distributed data interface II استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
warned بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
com file در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
synchronous ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
o'clock ساعت از روی ساعت
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
hour 06 دقیقه
hours 06 دقیقه
From moment to moment . Every minute. آن به آن ( هر دقیقه )
line per minute خط در دقیقه
minute دقیقه
half hour 03 دقیقه
minute : دقیقه
min دقیقه
wait a second یک دقیقه
whipstitch یک دقیقه
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
rpm گردش در دقیقه
speed of rotation گردش بر دقیقه
rpm دور بر دقیقه
mathematics علوم دقیقه
exact sciences علوم دقیقه
rotational speed گردش بر دقیقه
revs per minute دور بر دقیقه
revs per minute گردش بر دقیقه
full-time 09 دقیقه بازی
revolutions per minute دور بر دقیقه
ampere minute امپر- دقیقه
quarter hour پانزده دقیقه
rate of fire تعدادتیر در دقیقه
revolution per minute دور در دقیقه
beat تعدادپاروزنها در هر دقیقه
beats تعدادپاروزنها در هر دقیقه
rev دور بر دقیقه
number of revolutions دور بر دقیقه
rotational speed چرخش بر دقیقه
rotational speed دور بر دقیقه
speed of rotation دور بر دقیقه
speed of rotation چرخش بر دقیقه
revolutions per minute گردش بر دقیقه
rpm گردش بر دقیقه
revolutions per minute چرخش بر دقیقه
rpm چرخش بر دقیقه
number of revolutions گردش بر دقیقه
rev گردش بر دقیقه
rev چرخش بر دقیقه
revs per minute چرخش بر دقیقه
watt minute وات- دقیقه
number of revolutions چرخش بر دقیقه
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
megacycle یک میلیون دوردر دقیقه
it is 0 minutes past four ده دقیقه از چهار می گذرد
subtility نکته باریک دقیقه
cyclic rate نواخت تیر در دقیقه
wait a minute یک دقیقه صبر کنید
180 strokes a minute ۱۸۰ ضربه در دقیقه
misconduct penalty جریمه 01 دقیقه اخراج
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
game misconduct penalty 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
Wait a minute . یک دقیقه مهلت بده
cyclic rate تعداد تیردر دقیقه
rpm مخفف دور در دقیقه
at ten minutes notice با ده دقیقه اخطار قبلی
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
minor penalty خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
The train was 10 minutes late. قطار 10 دقیقه دیر رسید
major penalty اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
Let me think a moment . بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
at the elventh hour دقیقه نود کاری انجام دادن
slow fire یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
Tell him, he needs to wait for a moment. به او [مرد] بگوئید یک دقیقه صبر کند.
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
second ثانیه
seconds ثانیه
second ثانیه
seconded ثانیه
seconding ثانیه
seconds ثانیه ها
pages تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
paged تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
page تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
nanoseconde میلیاردیم ثانیه
nanosecond بیلیونیم ثانیه
msec هزارم ثانیه
ns یک بیلیونیم ثانیه
per second per second مجذور ثانیه
picosecond تریلیونیم ثانیه
bits per seconds بیت در ثانیه
hertz یک سیکل در ثانیه
psec یک تریلیونیم ثانیه
in 0 seconds در فرف ده ثانیه
twentyfour second violation خطای 42 ثانیه
hz سیکل بر ثانیه
usec یک میلیونیم یک ثانیه
medium speed بیت در ثانیه
milisecond میلی ثانیه
microsecond میلیونیم ثانیه
microsecond یک میلیونیم ثانیه
microsecond یک میلیونیوم ثانیه
split second قسمتی از ثانیه
millisecond هزارم ثانیه
millisecond میلی ثانیه
millisecond یک هزارم ثانیه
microsecond میکرو ثانیه
inches per second اینچ بر ثانیه
second-hand ثانیه شمار
watt second وات- ثانیه
micro- یک میلیونیوم ثانیه
us یک میلیونیم یک ثانیه
centisecond یکصدم ثانیه
nanosecond یک میلیاردیوم ثانیه
cycles per second دور در ثانیه
cycles per second چرخه در ثانیه
LPs تعدادخطوط در ثانیه
character per second دخشه در ثانیه
ampere second امپر- ثانیه
hertz چرخه در ثانیه
five second rule قانون 5 ثانیه
characters per second دخشه بر ثانیه
baud علامت در ثانیه
revolution per second دور در ثانیه
backcourt violation خطای 01 ثانیه
femtosecond یک کوادریلیوم ثانیه
Ms یک هزارم ثانیه
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
cps دور بر ثانیه هرتز
ten second rule قانون 01 ثانیه در بسکتبال
cusec یک فوت مکعب در ثانیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com