Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
f. tense
زمان اینده
Search result with all words
future perfect
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
future promissory
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
Other Matches
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
following on
از پی اینده
coming
اینده
future
اینده
forthcoming
اینده
forthcomming
اینده
futurity
اینده
approaching
اینده
in the time to come
اینده
aftertime
اینده
incoming
اینده
comer
اینده
lavenir
اینده
to be
اینده
next
اینده
toward
اینده
at a laterd
در اینده
odd comeshortly
اینده نزدیک
futures
قراردادهای اینده
prospect
اینده نگری
prospects
اینده نگری
prospected
اینده نگری
catabatic
پایین اینده
by next mail
باپست اینده
futurity
اتفاقات اینده
looking
بنظر اینده
sup.latest or last
دیر اینده
erelong
در اینده نزدیک
even tual
درنتیجه اینده
the a season
فعل اینده
futures contract
قرارداد اینده
futurism
اینده گرایی
prospecting
اینده نگری
futurity
نسل اینده
prospectiveness
وابستگی به اینده
futuristic
مربوط به اینده
proximo
ماه اینده
emergent
بیرون اینده
proximo
درماه اینده
prospect of the future
دورنمای اینده
prospectively
با عطف به اینده
the future
جهان اینده
nrxt monday
دوشنبه اینده
intercurrent
در میان اینده
prospectus
اینده نامه
providential
اینده نگر
the f. winter
زمستان اینده
katabatic
پائین اینده
the a season
موسم اینده
prospectuses
اینده نامه
offing
در اینده نزدیک
paulo postfuture
اینده نزدیک
the next world
جهان اینده
prospective
مربوط به اینده
the next world
عالم اینده
upcoming
زود اینده
nether world
جهان اینده
prospectiveness
چشم داشت به اینده
emergence
ناگه اینده اورژانس
tardier
دیر اینده کند
tardy
دیر اینده کند
without prejudice
بدون تاثیر به اینده
long range
مربوط به اینده دور
the rising generation
دوره جوانان اینده
future
بعد اینده اتیه
emergency
ناگه اینده اورژانس
scouts
ارزیابی حریف اینده
scouted
ارزیابی حریف اینده
emergencies
ناگه اینده اورژانس
prescient
عالم به غیب یا اینده
post date
تاریخ اینده گذاشتن
proximo
مربوط بماه اینده
perfect foresight
اینده نگری کامل
otherworldiness
وابستگی بجهان اینده
oncoming
پیشامد کننده اینده
the ensving twelve months
دوازده ماه اینده
provident
صرفه جو اینده نگر
latest
تازه گذشته اینده
scout
ارزیابی حریف اینده
tardiest
دیر اینده کند
providence
صرفه جویی اینده نگری
exdividend
بدون سود اینده سهام
hold over
برای اینده نگاه داشتن
hunch
فن احساس وقوع امری در اینده
hunched
فن احساس وقوع امری در اینده
hunches
فن احساس وقوع امری در اینده
hunching
فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales
فروش کالاجهت تحویل در اینده
intermediate
درمیان اینده مداخله کننده
on the th prox
در روز چهارم ماه اینده
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals
زمان حضور زمان رسیدن
present
زمان حاضر زمان حال
response time
زمان جواب زمان پاسخگویی
presented
زمان حاضر زمان حال
presenting
زمان حاضر زمان حال
presents
زمان حاضر زمان حال
seek time
زمان جستجو زمان طلب
arrival
زمان حضور زمان رسیدن
future attacks
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
hidden momentum of population growth
سبب گستردگی والدین اینده میشود
the law is prospective
اثر قانون مربوط به اینده است
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
executory contract
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
nominates
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominating
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenor
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenors
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
current liabilities
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
disqualifications
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualification
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
futures
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
exclusion
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
bill time draft
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
demand factors
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
experimental free handicap
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
prolepsis
فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
dynamic analisis
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
unemployment compensation
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
plunging fire
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
splits
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
innovation theory
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
cryptoperiod
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tensest
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
زمان فعل تصریف زمان فعل
intervenient
در میان اینده واقع در میان
angular velocity sight
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
indemnity
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
tempos
زمان
clock
زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
زمان
tempo
زمان
coinstantaneous
هم زمان
time-piece
زمان
term
زمان
termed
زمان
thence
از ان زمان
terming
زمان
synchronous
هم زمان
contemporaneous
هم زمان
periods
زمان
timepiece
زمان
clocks
زمان ها
synchrone
هم زمان
zeitgeist
زمان
yet
تا ان زمان
time
زمان
date
زمان
dates
زمان
period
زمان
whene'er
هر زمان
simultaneously
در یک زمان
times
زمان
cycle time
زمان
stroking
زمان
stroke
زمان
stroked
زمان
strokes
زمان
time consuming
زمان بر
timed
زمان
thitherto
تا ان زمان
time-consuming
زمان بر
away
از ان زمان
time of blowing
زمان دم
cotemporaneous
هم زمان
in process of time
بمرور زمان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com