English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
free fall زمان فرود ازاد بدون چتر
Other Matches
glide path مسیر فرود ازاد
glide slope زاویه فرود ازاد هواپیما یاموشک
froud number عدد فرود که بدون بعد میباشد
inoperative time زمان بدون کاری
quick سریع یا بدون اتلاف زمان
quickest سریع یا بدون اتلاف زمان
quickly بدون مصرف زمان زیادی
quicker سریع یا بدون اتلاف زمان
diversionary landing فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
ease turn سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
latest event time دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
null cycle زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
re attachment در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
realtime زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presented زمان حاضر زمان حال
seek time زمان جستجو زمان طلب
response time زمان جواب زمان پاسخگویی
present زمان حاضر زمان حال
presenting زمان حاضر زمان حال
arrival زمان حضور زمان رسیدن
presents زمان حاضر زمان حال
arrivals زمان حضور زمان رسیدن
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
splashdown آب فرود
drops فرود
landing فرود
dropping فرود
abseil فرود
splashdowns آب فرود
drop فرود
tailwater فرود اب
dropped فرود
abseils فرود
abseiled فرود
downstream فرود اب
line of fall خط فرود
landings فرود
land فرود
abseiling فرود
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
run way محوطه فرود
approach clearance اجازه فرود
application of a force فرود نیرو
nosediving فرود عمودی
deck landing aid کمکهای فرود
forced landing فرود اجباری
instrument landing فرود کور
drop zone منطقه فرود
landing strips باند فرود
landing strip باند فرود
land vi فرود امدن
prelanding قبل از فرود
parachut چتر فرود
plunges فرود امدن
impact point نقطه فرود
angle of fall زاویه فرود
pit منطقه فرود
strip باند فرود
pits منطقه فرود
approaches مسیر فرود
plunged فرود امدن
approached مسیر فرود
approach مسیر فرود
soft landing فرود نرم
descendeur صفحه فرود
run way باند فرود
nosedives فرود عمودی
night landing فرود شبانه
alight فرود امدن
light or lighted فرود امدن
nosedive فرود عمودی
landing weight وزن فرود
landed فرود امده
alights فرود امدن
missed approach فرود ناقص
perch فرود امدن
ditching فرود اضطراری
access point نقطه فرود
under carriage ارابه فرود
landing spot نقطه فرود
undercarriage ارابه فرود
undercarriages ارابه فرود
nosedived فرود عمودی
landing light چراغ فرود
perched فرود امدن
landing angle زاویه فرود
descends فرود امدن
alighting فرود امدن
landing site محل فرود
alighted فرود امدن
landing area منطقه فرود
landing site پایگاه فرود
plunge فرود امدن
perching فرود امدن
perches فرود امدن
descend فرود امدن
missed approach فرود اضطراری
landing gear ارابه فرود
landing hill تپه فرود
landing zone منطقه فرود
dive schedule جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
landing فرود ژیمناست به زمین
landing فرود [هواپیما یا موشک]
final approach مسیرنهایی فرود هواپیما
point of application of a force نقطه فرود نیرو
approach chart نقشه مسیر فرود
approach end ابتدای باند فرود
lodgment area منطقه استراحت یا فرود در سر پل
service court محل فرود سرویس
landing threshold استانه فرود اب خاکی
line of approach مسیر تقرب یا فرود
wave off فرود همراه با سایش
final approach مسیر نهایی فرود
air landing فرود از راه هوا
slope of falp شیب زاویه فرود
landings فرود ژیمناست به زمین
back dive شیرجه از پشت و فرود با پا
maximum landing weight حداکثر وزن فرود
line of fall خط فرود گلوله به زمین
drop zone منطقه فرود چترباز
angle of approach زاویه فرود هواپیما
landing mat باند فرود اضطراری
belly flop با شکم فرود آمدن
belly flops با شکم فرود آمدن
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
air strip باند فرود یاپرواز
overshoots فرود ناقص هواپیما
overshooting فرود ناقص هواپیما
forced landing فرود اجباری هواپیما
landing signal officer افسر ارتباط فرود
angle of fall زاویه فرود گلوله
landing aircraft هواپیمای در حال فرود
helipad سکوی فرود هلیکوپتر
advanced landing field پایگاه فرود مقدم
overshoot فرود ناقص هواپیما
unemployment compensation پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
application of load فرود بار کاربرد نیرو
ground controled approach دستگاه فرود خودکار هواپیما
service court محل فرود سرویس اسکواش
autorotation روش فرود اضطراری هلیکوپتر
norm point نقطه احتمالی فرود در پرش
air landed فرود امده از راه هوا
seadrome محل فرود هواپیمای اب نشین
critical point نقطه فرود در پرش با اسکی
ditching فرود اضطراری هواپیما روی اب
scramble net تور بار یا فرود نفرات
peas شن نرم در محل فرود چترباز
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
hydro airplane هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
adjusting to water حرکت در هوا هنگام فرود دراب
taxiing حرکت هواپیماها روی باند فرود
heliport باند فرود و پرواز هلی کوپتر
heliports باند فرود و پرواز هلی کوپتر
taxi حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied حرکت هواپیماها روی باند فرود
oleo محور ضربه گیر ارابه فرود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com