English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
scabble زمخت وناصاف تهیه کردن
Other Matches
coarsened زمخت شدن زمخت کردن
coarsen زمخت شدن زمخت کردن
coarsening زمخت شدن زمخت کردن
coarsens زمخت شدن زمخت کردن
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
roughest زمخت کردن
rough زمخت کردن
gothicize زمخت وبدون فرافت کردن
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
grosser جمع کردن زمخت کردن
grossed جمع کردن زمخت کردن
grosses جمع کردن زمخت کردن
grossing جمع کردن زمخت کردن
grossest جمع کردن زمخت کردن
gross جمع کردن زمخت کردن
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
castellation تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
procuring تهیه کردن
administering تهیه کردن
processes تهیه کردن
affording تهیه کردن
provision تهیه کردن
procured تهیه کردن
process تهیه کردن
afforded تهیه کردن
preparing تهیه کردن
procure تهیه کردن
supplying تهیه کردن
afford تهیه کردن
to find in تهیه کردن
blend تهیه کردن
administers تهیه کردن
procures تهیه کردن
catered تهیه کردن
supply تهیه کردن
blends تهیه کردن
catering تهیه کردن
caters تهیه کردن
provides تهیه کردن
cater تهیه کردن
administered تهیه کردن
supplied تهیه کردن
prepares تهیه کردن
administer تهیه کردن
prepare تهیه کردن
affords تهیه کردن
provide تهیه کردن
orchestrates هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
process تهیه و تولید کردن
preparations تهیه کردن اتش
extemporises فورا تهیه کردن
conserve کنسرو تهیه کردن
conserving کنسرو تهیه کردن
conserved کنسرو تهیه کردن
conserves کنسرو تهیه کردن
enable تهیه کردن برای
prearrange قبلا تهیه کردن
programme برنامه تهیه کردن
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
effigies تمثال تهیه کردن
effigy تمثال تهیه کردن
program برنامه تهیه کردن
harnessing اشیاء تهیه کردن
preparation تهیه کردن اتش
processes تهیه و تولید کردن
harnessed اشیاء تهیه کردن
programs برنامه تهیه کردن
quadruplicate در چهارنسخه تهیه کردن
whomp up بسرعت تهیه کردن
harness اشیاء تهیه کردن
enabling تهیه کردن برای
enables تهیه کردن برای
enabled تهیه کردن برای
programmes برنامه تهیه کردن
fund تهیه وجه کردن
bill تهیه کردن صورتحساب
get تهیه کردن فهمیدن
extemporize فورا تهیه کردن
gets تهیه کردن فهمیدن
extemporizes فورا تهیه کردن
extemporizing فورا تهیه کردن
extemporised فورا تهیه کردن
extemporized فورا تهیه کردن
getting تهیه کردن فهمیدن
triplicate در سه نسخه تهیه کردن
funded تهیه وجه کردن
bills تهیه کردن صورتحساب
extemporising فورا تهیه کردن
handwrite نسخه خطی تهیه کردن
drafted تهیه کردن پیش نویس
aminister تهیه کردن بکار بردن
boss نقش برجسته تهیه کردن
to serve the city with water اب برای شهر تهیه کردن
to raise funds تهیه وجه یاسرمایه کردن
financing بودجه چیزی را تهیه کردن
bossed نقش برجسته تهیه کردن
to provide for old age برای پیری تهیه کردن
bosses نقش برجسته تهیه کردن
financed بودجه چیزی را تهیه کردن
draft تهیه کردن پیش نویس
circumstantiate امارات لازمه را تهیه کردن
finance بودجه چیزی را تهیه کردن
bossing نقش برجسته تهیه کردن
drafts تهیه کردن پیش نویس
to draw up تهیه کردن درصف اوردن
finances بودجه چیزی را تهیه کردن
mush حریره اردذرت تهیه کردن
finance علم دارایی تهیه پول کردن
financing علم دارایی تهیه پول کردن
financed علم دارایی تهیه پول کردن
finances علم دارایی تهیه پول کردن
develop توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
preparative تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
outlines مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outlined مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
revictual دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
mekeready وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
mekeready تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
formulation تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
rude زمخت
tougher زمخت
ruder زمخت
ill grained زمخت
rudest زمخت
impolite زمخت
gross زمخت
clumsy زمخت
coarse زمخت
hard زمخت
crude زمخت
grosser زمخت
coarser زمخت
grossed زمخت
grosses زمخت
coarsest زمخت
crudest زمخت
cruder زمخت
toughest زمخت
grossing زمخت
blowzed زمخت
rugged زمخت
churlish زمخت
clumsier زمخت
clumsiest زمخت
harder زمخت
coarse fibred زمخت
rudas زمخت
crass زمخت
tough زمخت
hardest زمخت
grossest زمخت
finances درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishing تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finance درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
to draw out تهیه کردن طرح کردن
furnishes مزین کردن تهیه کردن
makes تهیه کردن طرح کردن
furnish مزین کردن تهیه کردن
make تهیه کردن طرح کردن
put out تهیه کردن اشفته کردن
To make reservations. To book seats. جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
furnishing مزین کردن تهیه کردن
blowzy خشن زمخت
raucous زمخت ناهنجار
trachyphonia زمخت صدایی
blowsy خشن زمخت
broad tuning میزانسازی زمخت
heavyset کلفت زمخت
rough زمخت ناهموار
toughest زمخت بادوام
tougher زمخت بادوام
stogie کفش زمخت
stogy کفش زمخت
tough زمخت بادوام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com