Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (15 milliseconds)
English
Persian
earthquake
زمین لرزه
earthquakes
زمین لرزه
world shaking
زمین لرزه
Search result with all words
seismic
وابسته به زمین لرزه مرتعش
epicentre
نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
epicentres
نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
tidal waves
موجهای پس از زمین لرزه
microseism
زمین لرزه غیرمحسوس زلزله خفیف
seismism
پدیدههای زمین لرزه
the victims of the earthquake
اسیب دیگان از زمین لرزه
Other Matches
quaking
لرزه
aftershock
پس لرزه
tremor
لرزه
vibrators
لرزه گر
vibrator
لرزه گر
tremors
لرزه
tremour
لرزه
oscillation
لرزه
quakes
لرزه
fremitus
لرزه
shivering
لرزه
oscillations
لرزه
shivered
لرزه
shiver
لرزه
jar
لرزه
jarred
لرزه
jars
لرزه
quaked
لرزه
thrills
لرزه
thrill
لرزه
shivery
لرزه
quake
لرزه
tremble
لرز لرزه
multivibrator
لرزه گر مرکب
trembles
لرز لرزه
seismographs
لرزه نگار
seismograph
لرزه نگار
seismogram
لرزه نگاشت
trembled
لرز لرزه
synchronous vibrator
لرزه گر همزمان
seismology
لرزه شناسی
vibration
لرزه نوسان
vibratory testing machine
لرزه سنج
vibrationless
بدون لرزه
vibrational
لرزه نوسان
vibratility
لرزه نوسان
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
isoseismic line
خطی که بوسیله ان جاهایی که زورزمین لرزه درانهایکسان است نشان میدهد
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
geodetically
زمین
floored
کف زمین
floor
کف زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
lackland
بی زمین
earths
زمین
globe
زمین
earthing
زمین
floors
کف زمین
tellus
زمین
rooter
زمین کن
soils
زمین
graze
زمین
soiling
زمین
grazed
زمین
land n
زمین
cinder track
زمین دو
grazes
زمین
grass roots
کف زمین
soil
زمین
domains
زمین
land
زمین
real estate
زمین
field
زمین
ground line
خط زمین
ground
کف زمین
this earthly round
زمین
fields
زمین
aerospace
جو زمین
terrain
زمین
extra terrestrial
زمین
fielded
زمین
ground
: زمین
acres
زمین
ground surface
کف زمین
floor
کف زمین
globes
زمین
earth
زمین
ground
زمین
norland
زمین
acre
زمین
cinder tracks
زمین دو
domain
زمین
shell
قشر زمین
route
به زمین نشاندن
salle d'armes
زمین شمشیربازی
mid court
وسط زمین
routes
به زمین نشاندن
territory
زمین ملک
territories
زمین ملک
mixed graze
توام زمین
natural ground
زمین طبیعی
sandy soil
زمین ماسهای
site building
زمین زیربنا
planned chart
کروکی زمین
scrub land
زمین بایر
science of geology
زمین شناسی
savanna
زمین هموار
neutral earth
زمین خنثی
crusts
پوسته زمین
site building
زمین ساختمانی
end
زمین حریف
occident
مغرب زمین
oblique compartment
زمین مورب
geology
زمین شناسی
mool
زمین خشک
ends
زمین حریف
nutation
اهتزاز زمین
crust
پوسته زمین
ended
زمین حریف
saturated ground
زمین سیراب
sidelining
خط کنار زمین
sidelines
خط کنار زمین
upland
زمین بلند
physical characteristics
خصوصیات زمین
sidelined
خط کنار زمین
sideline
خط کنار زمین
public d.
زمین خالصه
upland
زمین کوهستانی
uplands
زمین بلند
grounding
ایجاد زمین
grounding
زمین کردن
uplands
زمین کوهستانی
permeable ground
زمین تراوا
basements
زیر زمین
basement
زیر زمین
protective earthing
زمین محافظ
pronely
روبه زمین
profile line
نیمرخ زمین
predial or prae
وابسته به زمین
terrestrial
زمین خاکی
landward
بسوی زمین
playing court
زمین بازی
playing area
محدوده زمین
plat
تکه زمین
terrain
عوارض زمین
terrain
زمین ناحیه
terrain
نوع زمین
terrain
زمین عملیات
permeable ground
تراوا زمین
parterre
در طول زمین
borderland
زمین سرحدی
original ground
زمین طبیعی
west
مغرب زمین
orbit of the earth
مدار زمین
open country
زمین باز
paralysis
زمین گیری
floor
محدوده زمین
floored
محدوده زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com