Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English
Persian
upland
زمین مرتفع دور از دریا
uplands
زمین مرتفع دور از دریا
Other Matches
champaign
زمین مرتفع
karroo
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karoo
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
hypsometry
پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
land crab n
خرچنگی که در زمین زندگی میکند ولی در دریا تخم می ریزد
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
elevated
مرتفع
high
مرتفع
hiding
مرتفع
highest
مرتفع
raised flooring
کف مرتفع
hidings
مرتفع
highs
مرتفع
plateaux
جلگه مرتفع
plateaus
جلگه مرتفع
obviate
مرتفع کردن
highs
جای مرتفع
outdoor antenna
انتن مرتفع
Cat
قلعه مرتفع
Cat
حصار مرتفع
obviating
مرتفع کردن
plateau
جلگه مرتفع
highest
جای مرتفع
obviated
مرتفع کردن
high cloud
ابرهای مرتفع
aerie
خانهء مرتفع
blast furnaces
کوره مرتفع
high level cistern
ابفشان مرتفع
high aerial
آنتن مرتفع
blast furnace
کوره مرتفع
high
جای مرتفع
obviates
مرتفع کردن
height
جای مرتفع
heights
جای مرتفع
aerie
اشیانهء مرتفع
eagre
موج یا سدخیلی مرتفع
lift
مرتفع بنظرامدن بلندی
to make all doubts even
هرگونه شک را مرتفع کردن
cateran
اهل مناطق مرتفع
lifted
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifting
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifts
مرتفع بنظرامدن بلندی
detoxification
مرتفع شدن حالت مسمومیت
aerie
لانهء پرنده بر روی صخرهء مرتفع
reserved for unexpired risks
ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
arch-band
[نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
williwaw
جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
blast furnace slag
تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
roller-coaster
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coasters
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller coaster
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
fjeld
فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
deodorised
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorizing
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorized
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorizes
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorises
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorising
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorize
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
flooded
رو د دریا
sea foam
کف دریا
sea froth
کف دریا
high water
مد دریا
sepiolite
کف دریا
d.j.'s locker
ته دریا
waterscape
اب دریا
high tides
مد دریا
on the sea
دریا
flood
رو د دریا
cuttlebone
کف دریا
cuttle bone
کف دریا
benthos
ته دریا
asea
به دریا
saltwater
اب دریا
asea
در دریا
bree
دریا
acajou
دریا
spume
کف آب دریا
sea bed
کف دریا
holm
دریا
beach foam
کف آب دریا
ocean foam
کف آب دریا
mere
دریا
merest
دریا
main
دریا
sea foam
کف آب دریا
at sea
در دریا
floods
رو د دریا
channelled
دریا
ground
کف دریا
lough
اب دریا
the deep
دریا
the blue
دریا
channel
دریا
channeled
دریا
channeling
دریا
channels
دریا
seabed
کف دریا
high water line
خط مد دریا
seas
دریا
overboard
در دریا
sea
دریا
meerschaum
کف دریا
meerscham
کف دریا
the wave
دریا
high tide
مد دریا
sea water damage
خسارت اب دریا
shipman
دریا نورد
seagoing
دریا پیما
seagoer
دریا نورد
seagoing
دریا نورد
sea purse
گرداب دریا
seacoast
دریا کنار
seacraft
دریا نوردی
seafolk
دریا نوردان
mares
تاریکی دریا
seagirt
محاط دریا
seaborne
دریا برد
seapuss
گرداب دریا
seacoast
ساحل دریا
seaward
بسوی دریا
the lid of a kettle
دریا سر کتلی
seaside
دریا کنار
seastrand
دریا کنار
seaport
بندرساحلی دریا
seaport
دریا بندر
seaports
بندرساحلی دریا
seaports
دریا بندر
the sea was lulled
دریا ساکت شد
the waves of the sea
خیزابهای دریا
the waves of the sea
امواج دریا
shipper
دریا نورد
seaworthy
اماده دریا
mare
تاریکی دریا
seaway
دریا راه
thalassophobia
دریا هراسی
sea state
وضعیت دریا
bay salt
نمک دریا
coasts
کنار دریا
coast
کنار دریا
sailors
دریا نورد
sailor
دریا نورد
heave of the sea
زورخیزاب دریا
sands
شن کرانه دریا
sand
شن کرانه دریا
seabed
بستر دریا
holding ground
گیرایی کف دریا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com