English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
upland زمین کوهستانی
uplands زمین کوهستانی
high land زمین کوهستانی
Other Matches
mountain کوهستانی
hilariously کوهستانی
highland کوهستانی
mountainous کوهستانی
orestes کوهستانی
rangey کوهستانی
rangy کوهستانی
mountaineer کوهستانی
mountains کوهستانی
montane کوهستانی
mountaineers کوهستانی
shelf سکوی کوهستانی
glens دره کوهستانی
glen دره کوهستانی
oread حوری کوهستانی
transmountain ماوراء کوهستانی
mountain climate اقلیم کوهستانی
mountain troops یکانهای کوهستانی
upper terminal ایستگاه کوهستانی
tarn دریاچه کوهستانی
bench سکوی کوهستانی
benches سکوی کوهستانی
transmontane ماوراء کوهستانی
ghillie نوکریکی از روسای کوهستانی
greenwood درخت راج کوهستانی
mountaineer یکان کوهستانی کوهنورد
clachan دهکده کوچک کوهستانی
mountaineers یکان کوهستانی کوهنورد
tarn دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
gilly نوکر یکی ازروسای کوهستانی
gillie نوکر یکی ازروسای کوهستانی
gael مردم کوهستانی اسکاتلند سلتهای اسکاتلندی
Sea [mountain] air makes you hungry. هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
williwa وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
sporran چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
yodels صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelling صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeling صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeled صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodel صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
pack artillery توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
soils زمین
land n زمین
globe زمین
earth زمین
grazes زمین
cinder track زمین دو
cinder tracks زمین دو
norland زمین
floors کف زمین
grazed زمین
graze زمین
extra terrestrial زمین
soil زمین
grass roots کف زمین
soiling زمین
floor کف زمین
floored کف زمین
earths زمین
lackland بی زمین
rooter زمین کن
ground کف زمین
domains زمین
domain زمین
fields زمین
aerospace جو زمین
fielded زمین
this earthly round زمین
ground زمین
geodetically زمین
earthing زمین
ground [British] [floor] کف زمین
floor کف زمین
acres زمین
acre زمین
tellus زمین
ground : زمین
globes زمین
ground line خط زمین
terrain زمین
field زمین
real estate زمین
ground surface کف زمین
land زمین
site building زمین زیربنا
routes به زمین نشاندن
saturated ground زمین سیراب
crusts پوسته زمین
marsh land زمین ماندابی
route به زمین نشاندن
territories زمین ملک
geological زمین شناسی
sandy soil زمین ماسهای
open country زمین باز
floors محدوده زمین
rolling country زمین پوشیده
shells قشر زمین
shell قشر زمین
salle d'armes زمین شمشیربازی
mallet field زمین چوگان
territory زمین ملک
marchland زمین مرزی
geological زمین شناختی
crust پوسته زمین
occident مغرب زمین
oblique compartment زمین مورب
ended زمین حریف
ends زمین حریف
site building زمین ساختمانی
soil creep زمین خزه
soil species نوع زمین
mool زمین خشک
geology زمین شناسی
mixed graze توام زمین
mid court وسط زمین
end زمین حریف
nutation اهتزاز زمین
savanna زمین هموار
shelling قشر زمین
panhandles زمین باریکه
science of geology زمین شناسی
measurement ofland زمین پیمایی
measuring rod گز زمین پیمایی
scrub land زمین بایر
neutral earth زمین خنثی
natural ground زمین طبیعی
panhandling زمین باریکه
laird صاحب زمین
planned chart کروکی زمین
plat تکه زمین
lairds صاحب زمین
bog زمین باطلاقی
upland زمین بلند
playing area محدوده زمین
playing court زمین بازی
landward بسوی زمین
predial or prae وابسته به زمین
bogs زمین باطلاقی
speculation زمین خواری
borderlands زمین سرحدی
borderland زمین سرحدی
uplands زمین بلند
physical characteristics خصوصیات زمین
basements زیر زمین
basement زیر زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com