Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
demimonde	زنان هرزه
Other Matches
minx	زن هرزه
ribald	هرزه
lascivious	هرزه
giglot	زن هرزه
prurient	هرزه
dissolute	هرزه
harlot	هرزه
harlots	هرزه
giglet	زن هرزه
immoral	هرزه
tart	زن هرزه
tarts	زن هرزه
libertine	هرزه
libertines	هرزه
trollop	زن هرزه
limmer	زن هرزه
bitching	زن هرزه
bitches	زن هرزه
bitch	زن هرزه
pornerastic	هرزه
lubricousor lubricious	هرزه
love alce	هرزه
rakehell	هرزه
rakehelly	هرزه
rammish	هرزه
rantipole	هرزه
scabrous	هرزه
sloven	هرزه
sluttish	هرزه
rakish	هرزه
salacious	هرزه
sordid	هرزه
raking	هرزه
bitched	زن هرزه
profligate	هرزه
rake	هرزه
filth	هرزه
foulmouthed	هرزه گو
lubricious	هرزه
jade	زن هرزه
rep	زن هرزه
rakes	هرزه
bawdy	هرزه
lewd	هرزه
licentious	هرزه
womenfolk	زنان
applaudingly	کف زنان
feminine	زنان
fair sex	زنان
womankind	زنان
brush	علف هرزه
debauchee	ادم هرزه
swivelled	هرزه گرد
crapulent	هرزه خور
palaver	هرزه درایی
obscence	هرزه وقیح
nighthawk	هرزه شب گرد
lecher	ادم هرزه
dander	هرزه گرد
famester	ادم هرزه
lechers	ادم هرزه
debauch	هرزه کردن
brushes	علف هرزه
forb	علف هرزه
swivel	هرزه گرد
gangue	هرزه سنگ
goats	مرد هرزه
footle	هرزه درایی
pornography	هرزه نگاری
goat	مرد هرزه
philistine	ادم هرزه
rep	مرد هرزه
lasciviously	هرزه وار
gamester	هرزه و مهمل
philistines	ادم هرزه
foulmouthed	هرزه دهن
broadest	پهناور زن هرزه
broader	پهناور زن هرزه
broad	پهناور زن هرزه
swivels	هرزه گرد
frivolity	هرزه درایی
cackled	هرزه درایی
rankly	بطورهرزه یا هرزه
reprobates	هرزه محرومیت
perverse	گمراه هرزه
whoremonger	ادم هرزه
roue	ادم هرزه
weedy	پر از علف هرزه
loose	هرزه بی بندوبار
looser	هرزه بی بندوبار
loosest	هرزه بی بندوبار
whoremaster	ادم هرزه
prattfall	هرزه درای
prater	هرزه درای
weeding	علف هرزه
weed	علف هرزه
cackling	هرزه درایی
cackles	هرزه درایی
reprobate	هرزه محرومیت
cackle	هرزه درایی
philistia	ادم هرزه
graceless	هرزه بی فرافت
weeded	علف هرزه
beauty	زنان زیبا
period	قاعده زنان
periods	قاعده زنان
gynocracy	حکومت زنان
beauties	زنان زیبا
women's dres	جامه زنان
feminicide	قتل زنان
evadingly	طفره زنان
feminity	طبقه زنان
catamenia	قاعدگی زنان
boastingly	لاف زنان
uneven parallel bars	پارالل زنان
asymetrical bars	پارالل زنان
flutteringly	پروبال زنان
pantingly	نفس زنان
hirsutism	نابجارویی مو در زنان
vauntingly	لاف زنان
the female sex	زنان ودختران
womanish	مربوط به زن یا زنان
womankind	گروه زنان
boxers	مشت زنان
reelingly	چرخ زنان
menstruation	قاعدگی در زنان
menses	قاعدگی زنان
womanly	در خور زنان
womenfolk	جماعت زنان
mutch	زنان وکودکان
petticoats rule	تسلط زنان
gyringly	چرخ زنان
when will women have the vote?	زنان کی حق رای
gaspingly	نفس زنان
plume	پر کلاه زنان تل
plumes	پر کلاه زنان تل
women's army corps	ارتش زنان
greensickness	کم خونی زنان
gynaecocracy	حکومت زنان
gynecocracy	حکومت زنان
wifely	درخور زنان
gynecology	پزشکی زنان
he has a loose conduct	ادم هرزه ایست
Pica [disorder]	هرزه خواری [پزشکی]
weedless	بدون علف هرزه
pruriently	از روی هرزه خیالی
weediness	پوشیدگی ازعلف هرزه
prate	هرزه درایی کردن
gas bag	یاوه سرا هرزه گو
jaw	هرزه درایی کردن
traipsed	هرزه گردی کردن
traipses	هرزه گردی کردن
blackgurad	ولگرد ادم هرزه
jaws	هرزه درایی کردن
traipsing	هرزه گردی کردن
pinion	دنده هرزه گرد
pinions	دنده هرزه گرد
ribald	بدزبان ادم هرزه
journals	شفت هرزه گرد
sluts	زن هرزه وشهوت پرست
journal	شفت هرزه گرد
traipse	هرزه گردی کردن
slut	زن هرزه وشهوت پرست
weed	کندن علف هرزه
weeded	کندن علف هرزه
weeding	کندن علف هرزه
perversely	بطور هرزه یافاسد
pinioning	دنده هرزه گرد
women labor force	نیروی کار زنان
premenstrual	قبل از قاعدگی زنان
feminism	برابری طلبی زنان
feminist	طرفدار حقوق زنان
menstruation	قاعدگی زنان طمث
sapphism	همجنس خواهی زنان
gynecologist	متخصص بیماریهای زنان
heats	تحریک جنسی زنان
feminists	طرفدار حقوق زنان
lothario	گمراه کننده زنان
heat	تحریک جنسی زنان
ladykiller	مرد محبوب زنان
ladykillers	مرد محبوب زنان
phlegmasia alba dolens	ورم سفیدران زنان
music stool	کرسی پیانو زنان
women's army corps	قسمت زنان ارتش
female participation rate	نرخ مشارکت زنان
catamenia	عادت ماهیانه زنان
fluor	قاعدگی زنان سیال
to catch napping	چرت زنان گرفتن
chlorosis	سبزرنگی زنان کم خون
columbia round	تیراندازی مخصوص زنان
demimonde	جهان زنان هرجایی
sprawling	گشاد نشستن هرزه روییدن
straggling	هرزه روییدن سرگردان بودن
straggles	هرزه روییدن سرگردان بودن
flim flam	هرزه درایی گزاف گویی
cocotte	زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
rogues	از علف هرزه پاک کردن
rogue	از علف هرزه پاک کردن
sprawls	گشاد نشستن هرزه روییدن
weeder	متصدی چیدن علف هرزه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com