Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
oubiette
زندان پنهان که در بالای ان یک روزنه هست و بس سیاه چال
Other Matches
dungeon
سیاه چال
[در زندان]
oubliette
سیاه چال
[در زندان]
dungeons
سیاه چال ها
[در زندان]
oubliettes
سیاه چال ها
[در زندان]
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
breakaway
شکستن خط محاصره شکستن بند زندان فرار از زندان
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
port hole
روزنه
holing
روزنه
holes
روزنه
aperture
روزنه
holed
روزنه
eyelet
روزنه
eyelets
روزنه
OS
روزنه
imperforate
بی روزنه
port
روزنه
chik
روزنه
apertures
روزنه
spy hole
روزنه
winnock
روزنه
stoma
روزنه
hatches
روزنه
hatched
روزنه
hatch
روزنه
outlets
روزنه
peep hole
روزنه
ostium
روزنه
outlet
روزنه
peepholes
روزنه
loop hole
روزنه
peephole
روزنه
hole
روزنه
window
روزنه
vents
روزنه
venting
روزنه
vented
روزنه
vent
روزنه
breathing-hole
روزنه
casement
روزنه
casements
روزنه
breathing hole
روزنه
pore
روزنه
pores
روزنه
orifices
روزنه
orifice
روزنه
dream hole
روزنه
mesh
روزنه
case ment
روزنه
eyehole
روزنه
fenestra
روزنه
meshing
روزنه
fossa
روزنه
meshes
روزنه
loop-hole
روزنه
aperture
روزنه گشادگی
inspection hole
روزنه بازبینی
perforate
روزنه دار
fenestra ovalis
روزنه بیضی
eye
روزنه دار
eyeing
روزنه دار
eyes
روزنه دار
eying
روزنه دار
fenestra rotunda
روزنه گرد
wicker work
روزنه درنصفه
round window
روزنه گرد
apertures
روزنه دید
fenestration
روزنه گشایی
vision slit
روزنه دید
foramen
روزنه مخرج
oval window
روزنه بیضی
aperture
روزنه دید
illuminating aperture
روزنه روشنایی
apertures
روزنه گشادگی
string picture
روزنه کمان
loopholes
مفر روزنه
bulls eye
روزنه گرد
airport
روزنه هوا
porosity
نسبت روزنه ها
airports
روزنه هوا
meatus
روزنه معبر
wall opening
روزنه دیوار
mesh aperture
روزنه شبکه
illumniation aperture
روزنه روشنایی
orifice diameter
قطر روزنه
sky light
روزنه سقف
dumb chamber
اطاق بی روزنه
loophole
مفر روزنه
cellular
روزنه دار
slot
روزنه شیار
slots
روزنه شیار
slotting
روزنه شیار
stomatous
روزنه دار
fenestella
روزنه محراب
perforates
روزنه دار
perforating
روزنه دار
oeil de boeuf
روزنه گرد
ray of hope
روزنه امید
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
scuttles
عقب نشینی روزنه
louver
گنبد روزنه دار
louvers
گنبد روزنه دار
pores
روزنه خلل وفرج
pore
روزنه خلل وفرج
peeped
نیش افتاب روزنه
peeping
نیش افتاب روزنه
peeps
نیش افتاب روزنه
scuttle
عقب نشینی روزنه
scuttled
عقب نشینی روزنه
scuttling
عقب نشینی روزنه
louvre
گنبد روزنه دار
eye hook
قلاب روزنه دار
interfenestration
پهنای حرزمیان دو روزنه
peep
نیش افتاب روزنه
eye bolt
پیچ روزنه دار
eyelet plier
انبردست روزنه دار
archery-house
روزنه باریک تیزاندازی
micropyle
روزنه یاسوراخ بسیار ریزوخرد
shutter
پشت پنجرهای پرده روزنه
shutters
پشت پنجرهای پرده روزنه
prisons
زندان
qoud
زندان
prison
زندان
jailed
زندان
jailing
زندان
jails
زندان
grates
زندان
grated
زندان
grate
زندان
bridewell
زندان
dungeon
زندان
dungeons
زندان
gaol
زندان
pokey
زندان
house of correction
زندان
hothouses
زندان
quod
زندان
imprisonment
زندان
hothouse
زندان
presidio
زندان
hoosegow
زندان
calaboose
زندان
jail
زندان
slammer
زندان
tolbooth
زندان
tollbooth
زندان
gaoled
زندان
gaols
زندان
gaoling
زندان
interfenestration
فاصله میان روزنه ها یاپنجرههای عمارت
confinement
زندان بودن
bagnio
زندان شرقی
lockups
زندان کردن
lockup
زندان کردن
to serve time
در زندان بسربردن
jailbreaks
فرار از زندان
incarcerate
در زندان نهادن
canning
زندان کردن
can
زندان کردن
to break the prison
گریختن از زندان
incarcerating
در زندان نهادن
incarcerates
در زندان نهادن
incarcerated
در زندان نهادن
penology
اداره زندان
jailbreak
فرار از زندان
imprison
زندان کردن
disciplinary segregation
زندان انضباطی
disprison
از زندان دراوردن
dunggeon
زندان زیرزمین
prison camps
زندان صحرایی
prison camp
زندان صحرایی
from out the prison
از توی زندان
house of d.
زندان موقتی
imprisoning
زندان کردن
imprisons
زندان کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com