Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
epizoic
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
Other Matches
endozoic
دارای زندگی دردرون جانور
vorticel
جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
ruminant
جانور پستاندار نشخوار کننده
vivisector
تشریح کننده جانور زنده
stenophagous
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
reticulum
شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
johnny
جانور نر
he
جانور نر
ruffianly
جانور خو
creatures
جانور
creature
جانور
it
ان جانور
animalize
جانور
nightwalker
جانور شب پر
animals
جانور
beast
جانور
it pron
ان جانور
beasts
جانور
animal
جانور
structure of an animal
جانور
malacostracan
جانور
apod
جانور بی پا
tardigrade
جانور کندرو
amoeba
جانور تک سلولی
amoebae
جانور تک سلولی
amoebas
جانور تک سلولی
amebas
جانور تک سلولی
brutes
جانور حیوان
brute
جانور حیوان
brutal
جانور خوی
amebae
جانور تک سلولی
strays
جانور بی صاحب
stray
جانور بی صاحب
beastliness
جانور خویی
straying
جانور بی صاحب
strayed
جانور ولگرد
shell fish
جانور صدف
on heat
[British E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
zoophagous
جانور خوار
poikilotherm
جانور خونسرد
zoologist
جانور شناس
brutality
جانور خویی
brutalities
جانور خویی
ungulate
جانور سم دار
nekton
جانور شناور
pudge
جانور چاق
scrag
جانور نحیف
saprozoon
جانور پوده زی
rodents
جانور جونده
zoology
جانور شناسی
proud
<adj.>
جانور حشری
monocule
جانور یک چشم
craw
معده جانور
in heat
[American E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
zootomy
جانور شکافی
zoophilic
علاقمند به جانور
saxicoline
جانور سنگ زی
saxicolous
جانور سنگ زی
zoophilous
علاقمند به جانور
rodent
جانور جونده
brutalization
جانور خویی
game
جانور شکاری
edentate
جانور بی دندان
animalist
نقاش جانور
scavenger
جانور لاشخور
scavengers
جانور لاشخور
zootheism
جانور پرستی
polystome
جانور بسیار
fauna
جانور نامه
milker
جانور شیرده
polystomatous
جانور بسیار
animalculum
جانور ریزه
pollard
جانور بی شاخ
poikilothermism
خونسردی جانور
plantigrade
جانور دوپا
perissodactyl
جانور فرد سم
mammifer
جانور پستاندار
zoomorphic
<adj.>
جانور گونه
polypod
جانور بسیارپا
pelagian
جانور دریایی
hybrid
جانور دورگه
mammiferous
جانور پستاندار
stinkard
جانور بدبو
scavengers
جانور کثافت خور
pachyderms
جانور پوست کلفت
heat
طلب شدن جانور
arthropod
جانور مفصل دار
anteaters
جانور پستاندارمورچه خوار
slugs
چارپاره جانور کندرو
lair
محل استراحت جانور
slugged
چارپاره جانور کندرو
anteater
جانور پستاندارمورچه خوار
marsupials
جانور کیسه دار
marsupial
جانور کیسه دار
endotherm
جانور خون گرم
nervure
رگه بندی جانور
slug
چارپاره جانور کندرو
paleozoology
دیرین جانور شناسی
scavenger
جانور کثافت خور
lairs
محل استراحت جانور
zoophyte
جانور گیاه سان
nematocyst
نیش جانور مرجانی
heats
طلب شدن جانور
sacs
عضوکیسه مانند جانور
sac
عضوکیسه مانند جانور
aquatic
جانور یا گیاه ابزی
beast of ravin
جانور درنده یاشکاری
mollusc
جانور نرم تن حلزون
tentacles
موی حساس جانور
molluscs
جانور نرم تن حلزون
tentacle
موی حساس جانور
migrants
سیار جانور مهاجر
female
زنانه جانور ماده
bestialize
جانور خوی نمودن
viviparous
جانور زنده زا ولود
phyllopod
جانور برگ پای
shedder
جانور پوست انداز
hilding
جانور یا اسب بی ارزش
phytozoon
جانور گیاه نما
holozoic
جانور خوراک گیر
pleophagous
چند جانور خوار
white face
جانور پیشانی سفید
zoomorphic
شبیه جانور جانورسان
orc
جانور بزرگ دریایی
orca
جانور بزرگ دریایی
footpad
پای جانور پهنه پا
zoography
جانور شناسی تطبیقی
ratcatcher
موش گیر
[جانور]
rat catcher
موش گیر
[جانور]
ratter
موش گیر
[جانور]
migrant
سیار جانور مهاجر
animalculum
جانور ذره بینی
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
quadruped
چهارپا
[جانور شناسی]
jumbos
جانور غول اسا
in rut
<adj.>
حشری
[جانور شناسی]
dentition
وضع تعداددندانهای جانور
rutting
<adj.>
حشری
[جانور مرد]
mollusk
جانور نرم تن حلزون
amoebic
وابسته به جانور تک سلولی
pachyderm
جانور پوست کلفت
amphibiotic
وابسته به جانور دوزیستی
malacoderm
جانور نرم پوست
tropicopolitan
گیاه یا جانور گرمسیری
jumbo
جانور غول اسا
animalcule
جانور ذره بینی
slugged
جانور تنبل گردونه کندرو
bestial
شبیه حیوان جانور خوی
scalawag
جانور نحیف وکم ارزش
insectivore
جانور یا گیاه حشره خوار
slug
جانور تنبل گردونه کندرو
kutum
[Rutilus frisii]
ماهی سفید
[جانور شناسی]
hatchling
جانور تازه متولد نوزاد
vermin
جانور افت حشرات موذی
isopod
جانور سخت پوست بر>=< پای
Rutilus frisii
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian White Fish
ماهی سفید
[جانور شناسی]
omnivore
جانور همه چیز خوار
purebred
جانور یا گیاه خوش نژاد
unicorns
جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorn
جانور افسانهای دارای یک شاخ
Black Sea roach
[Rutilus frisii]
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian kutum
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus kutum
ماهی سفید
[جانور شناسی]
phylogeny
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
slugs
جانور تنبل گردونه کندرو
fisher
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
crest
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
cyclostomatous
وابسته به جانور دهان گرد
lyncean
مانند جانور سیاه گوش
cyclostomate
وابسته به جانور دهان گرد
mane
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
isopodan
جانور سخت پوست بر>=< پای
gast
وحشت جانور بدون اولاد
beaver
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
zoological
وابسته به جانور شناسی حیوان
cyclostome
جانور از راسته دهان گردان
zoographic
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
logotype
وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
wombat
جانور کیسه داری شبیه خرس
wombats
جانور کیسه داری شبیه خرس
swamper
جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
zooplankton
جانور ریز شناور برسطح دریا
zoographical
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
geoduck
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
pes
پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
pelage
پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
zooplasty
فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
he ran the animal through
ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
zoomorphic
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
webfoot
جانور دارای پای پرده دار
ecesis
نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
shells
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
mammalogy
یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
limpet
جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
limpets
جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
semiosis
یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
scal away
ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
shell
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com