|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
Total search result: 8 (1 milliseconds) | |||||
English | Persian | ||||
---|---|---|---|---|---|
hawkbell | زنگولهای که بپای قوش یابازمی بندند | ||||
Other Matches | |||||
The dog rubbed its head against my leg . | سگ سرش را بپای من مالید | ||||
buntline | طنابی که بپای بادبان بسته میشود | ||||
stoolie | کبوتر یامرغ دام که بچوبی بندند جاسوس | ||||
clipeus ![]() |
[تزئیناتی شبیه سپر گرد و کوچک و براقی که به دست می بندند.] | ||||
clypeus ![]() |
[تزئیناتی شبیه سپر گرد و کوچک و براقی که به دست می بندند.] | ||||
raker | تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند | ||||
Dizlyk ![]() |
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.] |
Recent search history | |
|