Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
English
Persian
drum majorette
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
Other Matches
concertmeister
رهبر نوازندگان ویلن ومعاون رهبر ارکست
concertmaster
رهبر نوازندگان ویلن ومعاون رهبر ارکست
drum major
فرمانده طبالان
drum majors
فرمانده طبالان
music
موزیک
play music
موزیک ساختن
make music
موزیک ساختن
ambient music
موزیک متن
waltzes
موزیک و رقص
waltz
موزیک و رقص
waltzed
موزیک و رقص
waltzing
موزیک و رقص
dead march
موزیک عزا
background sound
موزیک متن
bands
قسمت موزیک
indiental music
موزیک همراه
larghetto
موزیک ملایم
band
قسمت موزیک
background music
موزیک متن
an airy music
ساز یا موزیک با روح
bandmaster
رئیس دستهء موزیک
A military band.
دسته موزیک نظامی
to keep step to a band
مطابق موزیک پازدن
bandwagon
عرابهء دستهء موزیک سیار
string band
دسته موزیک سازهای سیمی
music mistress
بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
the piping time
زمان صلح که بجای موزیک جنگی نی وسازهای دیگرمی نوازند
skipper
رهبر
skippers
رهبر
skippering
رهبر
steerer
رهبر
premieres
رهبر
skippered
رهبر
premiering
رهبر
leaderless
بی رهبر
leadden limbs
رهبر
fuhrer
رهبر
premiered
رهبر
premiere
رهبر
leaders
رهبر
fuehrer
رهبر
leader
رهبر
premier
رهبر
guides
رهبر
guide
رهبر
pilots
رهبر
pilot
رهبر
piloted
رهبر
head up
<idiom>
رهبر
guided
رهبر
premiers
رهبر
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
headsman
پیشوا رهبر
cheer leader
رهبر تماشاگران
maestro
رهبر ارکستر
precentor
رهبر سرایندگان
maestros
رهبر ارکستر
bellwether
رهبر پیشوا
bandmaster
رهبر ارکستر
conductor
رهبر ارکتسر
choreographer
رهبر گروهرقص
conductors
رهبر ارکتسر
choirmaster
رهبر دسته سرایندگان
floor leader
رهبر فراکسیونهای مجلس
swami
رهبر مذهبی هندی
cheerleaders
رهبر هورا کشان
bigbrother
رهبر درکار یا عقیدهای
cheerleader
رهبر هورا کشان
rector
رئیس دانشگاه رهبر
rectors
رئیس دانشگاه رهبر
head
رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
frontbenchers
رهبر گروه پارلمانی حزب
frontbencher
رهبر گروه پارلمانی حزب
downbeat
حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین
follwer
پیرو
to heel
پیرو
pursuant
پیرو
sequent
پیرو
sequela
پیرو
sequacious
پیرو
secondary planet
پیرو
succedaneous
پیرو
thereinafter
پیرو ان
slave
پیرو
follower
پیرو
henchmen
پیرو
followers
پیرو
henchman
پیرو
cohorts
پیرو
satellite
پیرو
cohort
پیرو
slaving
پیرو
slaves
پیرو
slaved
پیرو
satellites
پیرو
shiite
پیرو شیعه
platonist
پیرو افلاطون
true-blue
پیرو متعصب
adherents
تابع پیرو
succedent
پیرو متعاقب
rightteous
پیرو شریعت
law-abiding
پیرو قانون
sidekicks
ادم پیرو
sidekick
ادم پیرو
satellite processor
پردازشگر پیرو
obedient to the law
پیرو قانون
disciple
پیرو هواخواه
leninist
پیرو لنین
faddish
پیرو مد زودگذر
vassal
تابع پیرو
vassals
تابع پیرو
disciples
پیرو هواخواه
adherent
تابع پیرو
platonic
پیرو افلاطون
wagnerite
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
sunnite
پیرو مذهب سنت
classical
پیرو سبکهای باستانی
epicures
پیرو عقیده اپیکور
wagnerian
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
wesleyan
پیرو جان وسلی
dialectician
پیرو منطق استدلالی
conservatives
پیرو سنت قدیم
conservative
پیرو سنت قدیم
socratic
پیرو حکمت سقراط
slave mode
حالت پیرو یا برده
shiite
پیرو مذهب شیعه
pragmatist
پیرو فلسفه عملی
realists
پیرو مکتب realism
partisan
حامی پیرو متعصب
religionist
پیرو متعصب دین
partisans
حامی پیرو متعصب
epicure
پیرو عقیده اپیکور
episcopalians
پیرو کلیسای اسقفی
realist
پیرو مکتب realism
stoical
پیرو فلسفه رواقیون
master slave system
سیستم راهبر پیرو
shia
پیرو مذهب شیعه
episcopalian
پیرو کلیسای اسقفی
stoic
پیرو فلسفه رواقیون
partizan
حامی پیرو متعصب
sound off
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
manichean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
followers
پیرو مذهب شیعه مقلد
manichaean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
malthusian
پیرو عقیده توماس مالتوس
major party
حزب سیاسی پیرو درانتخابات
follower
پیرو مذهب شیعه مقلد
governmentalize
پیرو و تابع قانون کردن
sensuously
پیرو محسوسات ولذات نفسانی
atistotelian
وابسته به ارسطوشاگرد یا پیرو ارسطو
kantian
وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
manichee
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
to be at the foot of any one
پیرو یا شاگرد کسی بودن
sensuous
پیرو محسوسات ولذات نفسانی
to lead away
پیرو خود کردن کشیدن
sensualist
پیرو هوای نفس واحساس
pythagorean
پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
rabbinist
پیرو خاخام هایاعلمای یهود
cynic
بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
cynics
بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
traditionalist
پیرو روایات وسنن سنت گرای
platonize
پیرو فلسفه ایده الی شدن
traditionalists
پیرو روایات وسنن سنت گرای
stalinize
کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
schoolastic
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
shavian
پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
pindaric
پیرو سبک مغلق نویسی شاعریونانی موسوم به
schoolman
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
evangelic
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
march
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marched
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marching
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
moslem league
اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد
lead aircraft
هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
sunni
اهل سنت پیرو مذهب سنت
revisionism
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com