English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (37 milliseconds)
English Persian
snuffle زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
Other Matches
chortles صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
bistro اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros اغذیه فروشی و مشروب فروشی
retail خرده فروشی کردن
oversold فزون فروشی کردن
to peacock oneself vref خود فروشی کردن
to prank out oneself خود فروشی کردن
overselling فزون فروشی کردن
oversells فزون فروشی کردن
oversell فزون فروشی کردن
ware کالای فروشی پرهیز کردن از
wares کالای فروشی پرهیز کردن از
wholesale بطور یکجا عمده فروشی کردن
pedantize از روی خامی علم فروشی کردن
pontificate اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificated اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificates اسقفی کردن فضل فروشی کردن
twanging صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
to make a p of one's learing دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
septum حفرههای بینی پره بینی
scheduled برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
prediction از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
schedule برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedules برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
predictions از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
to read people's hands کف بینی کردن
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong صدای ساده وتنها صدای بسیط
forecasts پیش بینی کردن
expect پیش بینی کردن
plans پیش بینی کردن
expecting پیش بینی کردن
plan پیش بینی کردن
expects پیش بینی کردن
expected پیش بینی کردن
previse پیش بینی کردن
foresee پیش بینی کردن
foresees پیش بینی کردن
nose-picking انگشت کردن در بینی
prevision پیش بینی کردن
to make provision پیش بینی کردن
to blow one's nose بینی پاک کردن
anticipate پیش بینی کردن
forecasted پیش بینی کردن
augur پیش بینی کردن
augured پیش بینی کردن
auguring پیش بینی کردن
augurs پیش بینی کردن
forecast پیش بینی کردن
miscalculated بدپیش بینی کردن
dope پیش بینی کردن
foreshow پیش بینی کردن
miscalculate بدپیش بینی کردن
miscalculating بدپیش بینی کردن
dopes پیش بینی کردن
second guess پیش بینی کردن
second-guess پیش بینی کردن
second-guesses پیش بینی کردن
preparation پیش بینی کردن
anticipated پیش بینی کردن
preparations پیش بینی کردن
anticipates پیش بینی کردن
anticipating پیش بینی کردن
miscalculates بدپیش بینی کردن
second-guessing پیش بینی کردن
second-guessed پیش بینی کردن
prognosticate پیش بینی کردن
miscalculating پیش بینی غلط کردن
preselect پیش بینی موضع کردن
antedate پیش بینی کردن جلوانداختن
antedated پیش بینی کردن جلوانداختن
look forward to something <idiom> را لذت پیش بینی کردن
miscalculates پیش بینی غلط کردن
miscalculated پیش بینی غلط کردن
predicts قبلا پیش بینی کردن
predicting قبلا پیش بینی کردن
predict قبلا پیش بینی کردن
miscalculate پیش بینی غلط کردن
antedates پیش بینی کردن جلوانداختن
provide for in the budget در بودجه پیش بینی کردن
to provide for old age پیش بینی روزگارپیری را کردن
forecasted براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasts براورد کردن از قبل پیش بینی
to p for a sum in the budget مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
foretaste ازمایش قبلی پیش بینی کردن
forecast براورد کردن از قبل پیش بینی
swish صدای فش فش کردن
swishing صدای فش فش کردن
swishes صدای فش فش کردن
swished صدای فش فش کردن
crepitate صدای خش خش کردن
plink صدای دق دق کردن
to blate مع مع کردن [صدای بز]
swoosh صدای خش خش کردن
extrapolates ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolated ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolate ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolating ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
skirl صدای زیر صدای نی انبان
bleat صدای بزغاله کردن
whooshing صدای صفیرایجاد کردن
gee صدای هی و هین کردن
bleats صدای بزغاله کردن
bleating صدای بزغاله کردن
bleated صدای بزغاله کردن
turn down <idiom> کم کردن صدای بلند
sizzles صدای هیس کردن
bellow صدای گاو کردن
bellow صدای غرش کردن
bellowed صدای گاو کردن
chirr صدای ملخ کردن
bellowed صدای غرش کردن
bellowing صدای گاو کردن
bellowing صدای غرش کردن
sizzle صدای هیس کردن
sizzled صدای هیس کردن
whoosh صدای صفیرایجاد کردن
whooshed صدای صفیرایجاد کردن
whooshes صدای صفیرایجاد کردن
pings صدای غژایجاد کردن
keck صدای قی کردن دراوردن
pinging صدای غژایجاد کردن
pinged صدای غژایجاد کردن
ping صدای غژایجاد کردن
sizzling صدای هیس کردن
squeak با صدای جیغ صحبت کردن
stridulate تولید صدای گوشخراش کردن
zoomed با صدای وزوز حرکت کردن
bellowing صدای شبیه نعره کردن
zoom با صدای وزوز حرکت کردن
screak صدای گوشخراش ایجاد کردن
screeck صدای گوشخراش ایجاد کردن
bellow صدای شبیه نعره کردن
vociferate با صدای بلند ادا کردن
squeaks با صدای جیغ صحبت کردن
bellowed صدای شبیه نعره کردن
squeaking با صدای جیغ صحبت کردن
squeaked با صدای جیغ صحبت کردن
zooms با صدای وزوز حرکت کردن
emunctory مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
plodding اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
distorts صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
plod اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plash صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
whish : صدای حرف "سین " ایجاد کردن
plodded اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
squish صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
diphthongize تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
distort صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
plods اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
plegaphonia گوش کردن صدای سینه هنگام دق خشکنای
quacks صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
To speak in a low voice. آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
quack صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
crackle صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackles صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
quacking صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
boos صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
booing صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
crackled صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
quacked صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
snaps شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapping شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapped شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
boo صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
booed صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
boh صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com