Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
over estimate	زیاد براوردکردن
Other Matches
apprising	براوردکردن
to size up	را براوردکردن
apprise	براوردکردن
apprises	براوردکردن
estimated	براوردکردن تخمین زدن
estimates	براوردکردن تخمین زدن
estimating	براوردکردن تخمین زدن
estimate	براوردکردن تخمین زدن
to take the gauge of	براوردکردن تخمین زدن
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
outrageously	زیاد
widest	زیاد
heart break	غم زیاد
heavily	زیاد
heartbreak	غم زیاد
much	زیاد
overmuch	زیاد
wider	زیاد
in excess	زیاد
generous	زیاد
immane	زیاد
plaguily	زیاد
plethoric	زیاد
vastly	زیاد
profusely	زیاد
hugely	زیاد
greatly	زیاد
wide	زیاد
mortally	زیاد
copious	زیاد
highly	زیاد
many	زیاد
no end of	زیاد
extortionary	زیاد
extortionate	زیاد
fulsome	زیاد
numerous	زیاد
populous	زیاد
supererogatory	زیاد
squeamishly	زیاد
squeamishness	زیاد
intense	زیاد
late	زیاد
widely	زیاد
rife	زیاد
great	زیاد
great-	زیاد
ranksack	زیاد
egregiously	زیاد
greatest	زیاد
effusively	زیاد
too	زیاد
excessive	زیاد
superabundant	زیاد
tremendously	زیاد
immoderate	زیاد
highs	زیاد
extensive	زیاد
swingeing	زیاد
mickle	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
glaring	زیاد
large adv	زیاد
highest	زیاد
not a lettle	زیاد
muckle	زیاد
mickle or muckle	زیاد
to a large extent	زیاد
intensely	زیاد
too much	زیاد
profoundly	زیاد
overly	زیاد
high	زیاد
in quantities	زیاد
over and above	زیاد
thicker	زیاد
thickest	زیاد
intensively	زیاد
very	زیاد
thick	زیاد
superelevation	ارتفاع زیاد
boosters	زیاد کننده
booster	زیاد کننده
tabes	ضعف زیاد
escalating	زیاد شدن
queasy	زیاد دقیق
with many regrets	با تاسف زیاد
increase	زیاد کردن
abound	زیاد بودن
amplitude	فاصلهء زیاد
alto relievo	برجستگی زیاد
hell bent	زیاد خمیده
hell-bent	زیاد خمیده
superrabundant	خیلی زیاد
swingeing damages	خسارات زیاد
heightening	زیاد کردن
tabes	لاغری زیاد
agreat d. of trouble	دردسر زیاد
heightened	زیاد کردن
heighten	زیاد کردن
escalate	زیاد شدن
accretive	زیاد شونده
far	زیاد خیلی
escalated	زیاد شدن
superrabundant	زیاد فراوان
heightens	زیاد کردن
escalates	زیاد شدن
with much regret	با تاسف زیاد
aggrandise	زیاد شدن
increases	زیاد کردن
fixation	دلبستگی زیاد
manifold	بسیار زیاد
superannuated	زیاد کهنه
quaffs	زیاد نوشیدن
quaffing	زیاد نوشیدن
quaffed	زیاد نوشیدن
torrid	زیاد گرم
quaff	زیاد نوشیدن
magna cum laude	با امتیاز زیاد
to overleap oneself	زیاد دورافتادن
swarm	دسته زیاد
multiplying	زیاد شدن
multiply	زیاد شدن
multiplies	زیاد شدن
multiplied	زیاد شدن
to run rup	زیاد کردن
lots	خیلی زیاد
terror	ترس زیاد
increased	زیاد کردن
wheen	تعداد زیاد
violent pain	درد زیاد
swarmed	دسته زیاد
overload	زیاد پر کردن
overloaded	زیاد پر کردن
downpours	بارندگی زیاد
downpour	بارندگی زیاد
overloads	زیاد پر کردن
extreme	خیلی زیاد
to be left	زیاد امدن
desperation	نومیدی زیاد
swarms	دسته زیاد
to toll up	زیاد شدن
extravagantly	با افراط زیاد
terrors	ترس زیاد
oodles	خیلی زیاد
an abrupt place	با سراشیبی زیاد
pretentiousness	ادعایی زیاد
overbusy	زیاد مشغول
in large	بمقدار زیاد
in large	بمقیاس زیاد
particularity	دقت زیاد
increaser	زیاد کننده
increscent	زیاد شونده
overwrite	زیاد نوشتن
intensification	زیاد کردن
interminableness	درازی زیاد
overvoltage	فشار زیاد
jillion	مقدار زیاد
hyperidrosis	تعرق زیاد
hyperemployment	اشتغال زیاد
pretentiously	با ادعای زیاد
high precison	دقت زیاد
high pressure	فشار زیاد
high spin	چرخش زیاد
high vacuum	خلاء زیاد
polyuria	ادرار زیاد
high yield	با بازده زیاد
high yielding farms	با بازده زیاد
polyphagia	اشتهای زیاد
hypercathexis	نیروگذاری زیاد
polymathy	دانش زیاد
overstock	زیاد پر کردن
latifundia	املاک زیاد
full tilt	باسرعت زیاد
obstipation	یبوست زیاد
onding	بارندگی زیاد
over anxiety	دل واپسی زیاد
over anxious	زیاد دل واپس
over blow	زیاد دمیدن
over confident	زیاد مطمئن
overdrssed	زیاد اراسته
over issue	زیاد انتشاردادن
over ripe	زیاد رسیده
overblown steel	فولاد با دم زیاد
overlabour	زیاد کارکردن
my grief was intensified	غصه من زیاد
left over	زیاد امده
overrider	حق دلالی زیاد
long precision	دقت زیاد
long range	با برد زیاد
overmoke	زیاد سیگارکشیدن
macro	رشد زیاد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com