Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
over blow	زیاد دمیدن
Other Matches
bops	دمیدن
breaths	دمیدن
blows	دمیدن
bop	دمیدن
bopped	دمیدن
blow	دمیدن
bopping	دمیدن
inspires	دمیدن در
insufflation	دمیدن
insufflate	دمیدن
blowing	دمیدن
blasts	دمیدن
blast	دمیدن
after blow	پس دمیدن
breath	دمیدن
inbreathe	دمیدن
blaw	دمیدن
inspire	دمیدن در
blow out	به خارج دمیدن
to blow the bellows	دمیدن ششها
blow	دمیدن هوا
silicon blow	گرم دمیدن
air blowing	دمیدن هوا
fore blow	پیش دمیدن
blows	دمیدن هوا
blow full	به طور کامل دمیدن
blower	ماشین مخصوص دمیدن
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
blow	دمیدن مکش هوا
insufflate	پی درپی روح دمیدن در
blow hot	هوای گرم دمیدن
blows	دمیدن مکش هوا
blow cold	هوای سرد دمیدن
blow	دمیدن پرتاب محکم توپ
to inspire a personwith hopes	روح امید در کسی دمیدن
blows	دمیدن پرتاب محکم توپ
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
blow	در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
blows	در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
upper surface blowing	دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
insoul	روح بخشیدن به روح دمیدن در
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
outrageously	زیاد
mickle	زیاد
profusely	زیاد
many	زیاد
to a large extent	زیاد
extortionary	زیاد
extortionate	زیاد
overmuch	زیاد
too much	زیاد
numerous	زیاد
superabundant	زیاد
immane	زیاد
in excess	زیاد
in quantities	زیاد
vastly	زیاد
intense	زیاد
late	زیاد
mickle or muckle	زیاد
muckle	زیاد
very	زیاد
over and above	زیاد
excessive	زیاد
extensive	زیاد
greatest	زیاد
effusively	زیاد
great	زیاد
no end of	زیاد
highly	زیاد
large adv	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
rife	زیاد
heartbreak	غم زیاد
much	زیاد
greatly	زیاد
populous	زیاد
not a lettle	زیاد
profoundly	زیاد
wide	زیاد
wider	زیاد
widest	زیاد
copious	زیاد
too	زیاد
fulsome	زیاد
heavily	زیاد
overly	زیاد
widely	زیاد
highs	زیاد
squeamishly	زیاد
thicker	زیاد
squeamishness	زیاد
thickest	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
intensively	زیاد
glaring	زیاد
intensely	زیاد
ranksack	زیاد
egregiously	زیاد
swingeing	زیاد
immoderate	زیاد
plethoric	زیاد
plaguily	زیاد
heart break	غم زیاد
thick	زیاد
supererogatory	زیاد
highest	زیاد
great-	زیاد
generous	زیاد
tremendously	زیاد
hugely	زیاد
high	زیاد
mortally	زیاد
polyuria	ادرار زیاد
polyphagia	اشتهای زیاد
pretentiousness	ادعایی زیاد
torrid	زیاد گرم
much rain	باران زیاد
polymathy	دانش زیاد
mort	مقدار زیاد
profound interest	دلبستگی زیاد
prosternation	سستی زیاد
mass casualties	تلفات زیاد
overworks	زیاد کارکردن
multiplying	زیاد شدن
fixation	دلبستگی زیاد
fixation	عشق زیاد
oodles	خیلی زیاد
fixations	دلبستگی زیاد
multiplies	زیاد شدن
fixations	عشق زیاد
multiplied	زیاد شدن
multiply	زیاد شدن
profuse of gilfts	زیاد بخشنده
mass bombing	بمباران زیاد
abound	زیاد بودن
musk cat	گریه زیاد
heightening	زیاد کردن
over confident	زیاد مطمئن
over estimate	زیاد براوردکردن
overloads	زیاد پر کردن
heightens	زیاد کردن
overlabour	زیاد کارکردن
over issue	زیاد انتشاردادن
overloaded	زیاد پر کردن
overdrssed	زیاد اراسته
overbusy	زیاد مشغول
overburdensome	زیاد سنگین
overload	زیاد پر کردن
over ripe	زیاد رسیده
over anxious	زیاد دل واپس
heightened	زیاد کردن
particularity	دقت زیاد
my grief was intensified	غصه من زیاد
lots	خیلی زیاد
overwrite	زیاد نوشتن
overmoke	زیاد سیگارکشیدن
overvoltage	فشار زیاد
pretentiously	با ادعای زیاد
obstipation	یبوست زیاد
overstock	زیاد پر کردن
overrider	حق دلالی زیاد
onding	بارندگی زیاد
over anxiety	دل واپسی زیاد
heighten	زیاد کردن
overblown steel	فولاد با دم زیاد
magna cum laude	با امتیاز زیاد
hyperemployment	اشتغال زیاد
at long intervals	بفواصل زیاد
augmenter	زیاد کننده
bad nip	تای زیاد
high pressure	فشار زیاد
boisterously	باصدای زیاد
high precison	دقت زیاد
carnosity	گوشت زیاد
high altitude	ارتفاع زیاد
at a great rat	بسرعت زیاد
at a great penny worth	به بهای زیاد
high spin	چرخش زیاد
alto relievo	برجستگی زیاد
hypercathexis	نیروگذاری زیاد
amplitude	فاصلهء زیاد
an abrupt place	با سراشیبی زیاد
an abundance of	مقدار زیاد
high yielding farms	با بازده زیاد
high yield	با بازده زیاد
high vacuum	خلاء زیاد
high altitude	از ارتفاع زیاد
consumedly	بطور زیاد
full tilt	باسرعت زیاد
frequent visiting	دیدنی زیاد
floridly	با ارایش زیاد
excessive eating	خوردن زیاد
excessive love	دوستی زیاد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com