Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
over expose
زیاد روشنایی دادن
Other Matches
tromsillumination
معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
paraheliotropism
موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
it is insensitive to light
روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink
روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
slaughter
تخفیف زیاد دادن
overcolour
زیاد اب وروغن دادن
slashes
تخفیف زیاد دادن
to put it on
زیاد لعابش دادن
overrates
زیاد اهمیت دادن به
slaughters
تخفیف زیاد دادن
overcolour
زیاد لعاب دادن
slashed
تخفیف زیاد دادن
slash
تخفیف زیاد دادن
overrated
زیاد اهمیت دادن به
overrate
زیاد اهمیت دادن به
slaughtered
تخفیف زیاد دادن
wiredraw
زیاد طول دادن
luxuriating
اب وتاب زیاد دادن
pump handle
زیاد تکان دادن
luxuriates
اب وتاب زیاد دادن
luxuriated
اب وتاب زیاد دادن
luxuriate
اب وتاب زیاد دادن
overrating
زیاد اهمیت دادن به
to space out
زیاد فاصله دادن گشادترکردن
enlarging
توسعه دادن زیاد بحث کردن
wipe out
شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
slashed
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
anneal
حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن
enlarge
توسعه دادن زیاد بحث کردن
overbear
مغلوب کردن زیاد میوه دادن
slashes
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slash
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
overset
زینت دادن زیاد بار کردن
enlarges
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarged
توسعه دادن زیاد بحث کردن
fused
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fuse
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
highs
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
religionize
دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
flash
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
coordinated illumination
روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
clearness
روشنایی
illuminations
روشنایی
illumination
روشنایی
peeps
روشنایی کم
peeping
روشنایی کم
lighting
روشنایی
peeped
روشنایی کم
peep
روشنایی کم
luminosity
روشنایی
lightness
روشنایی
rushlight
روشنایی کم
night light
روشنایی شب
lightest
روشنایی
luminouity
روشنایی
lighted
روشنایی
light
روشنایی
luminance
روشنایی
electric lighting
روشنایی
illumination method
سبک روشنایی
image brightness
روشنایی تصویر
illuminating system
سیستم روشنایی
brightness control
پیچ روشنایی
illuminator
وسیله روشنایی
lambert
واحد روشنایی
illumination method
روش روشنایی
illuminating fixture
لوازم روشنایی
illuminating gas
گاز روشنایی
illumination change
تعویض روشنایی
illuminator
دستگاه روشنایی
brightness signal
پیام روشنایی
ligting conditions
نسبتهای روشنایی
glimmers
روشنایی ضعیف
glimmered
روشنایی ضعیف
phot
واحد روشنایی
incandescent lamp
لامپ روشنایی
indirect lighting
روشنایی غیرمستقیم
phosphorescence
روشنایی شب تابی
glimmerings
روشنایی ضعیف
fluorescent light
روشنایی فلورسنت
glimmering
روشنایی ضعیف
intensity level
سطح روشنایی
luminosity
بازده روشنایی
full beam spread
باندکامل روشنایی
emergency lighting
روشنایی اضطراری
photometer
روشنایی سنج
looms
هاله روشنایی
earth light
روشنایی خاکستری
earth shine
روشنایی خاکستری
looming
هاله روشنایی
loomed
هاله روشنایی
loom
هاله روشنایی
intensity of illumination
شدت روشنایی
photology
دانش روشنایی
candlelight
روشنایی شمع
gaslight
روشنایی گاز
electric light
روشنایی برقی
lux meter
روشنایی سنج
asterism
روشنایی و نور
illuminations
شدت روشنایی
ceiling light
روشنایی سقفی
light gap
فاصله روشنایی
glares
روشنایی زننده
illumination
شدت روشنایی
glared
روشنایی زننده
glare
روشنایی زننده
artifical light
روشنایی مصنوعی
search light illumination
روشنایی با نورافکن
sustained illumination
روشنایی مداوم
constant luminance
روشنایی ثابت
glimmer
روشنایی ضعیف
sustained illumination
روشنایی پایدار
continuous illumination
روشنایی مداوم
luminance channel
کانال روشنایی
luminance decay
کم شدن روشنایی
light meter
روشنایی سنج
street lighting
روشنایی خیابان
lighting battery
باتری روشنایی
lighting effect
اثر روشنایی
lighting engineering
تکنیک روشنایی
lighting engineering
مهندسی روشنایی
lighting feeder
تهیه روشنایی
lighting line
سیم روشنایی
lighting mains
خط روشنایی اصلی
lighting outlet
خروجی روشنایی
lighting plant
تاسیسات روشنایی
light point
منبع روشنایی
lighting scheme
ترتیب روشنایی
lighting set
دستگاه روشنایی
lighting source
منبع روشنایی
lighting switch
کلید روشنایی
lighting transformer
مبدل روشنایی
incandescence
روشنایی سیمابی
lighting unit
واحد روشنایی
luminous efficiency
ضریب روشنایی
luminous efficiency
راندمان روشنایی
luminous flux
شاره روشنایی
lighting control
کنترل روشنایی
room lighting
روشنایی اطاق
country life
زندگی روشنایی
illuminating device
تجهیزات روشنایی
flashes
روشنایی مختصر
illuminating beam
پرتو روشنایی
illumniation aperture
روزنه روشنایی
decorative ligthing
روشنایی تزیینی
flashed
روشنایی مختصر
light brightness control
کنترل روشنایی
light adaptation
انطباق با روشنایی
illuminating aperture
روزنه روشنایی
flash
روشنایی مختصر
optics
علم روشنایی
illuminance
شدت روشنایی
direct lighting
روشنایی مستقیم
luminous flux
فلوی روشنایی
illuminating engineering
تکنیک روشنایی
light fluctuation
نوسان روشنایی
light control
کنترل روشنایی
luminous intensity
شدت روشنایی
luminous power
قوه روشنایی
light conditions
نسبتهای روشنایی
illuminating engineering
مهندسی روشنایی
luminous flux
شار روشنایی
ray
روشنایی تشعشع
lighting
سیستم روشنایی ماشین
b y signal b y
پیام روشنایی ب- ایگرگ
r y signal
پیام روشنایی ار ایگرگ
at first light
در اولین روشنایی روز
illumination photometer
شدت روشنایی سنج
neon
شبیه روشنایی نئون
g y signal
پیام روشنایی جی ایگرگ
photomrtry
سنجش شدت روشنایی
front lighting
روشنایی جلو ساختمان
sensitive to light
حساس نسبت به روشنایی
gas lights
نور یا روشنایی گازی
train lighting battery
باتری روشنایی ترن
gas light
نور یا روشنایی گازی
illumination plan
طرح روشنایی منطقه
photothermic
مربوط به گرماو روشنایی
lighting point
محل یا نقطه روشنایی
lighting equipments
الات و ادوات روشنایی
lucifugous
گریزان از روشنایی روز
it is pervious to light
روشنایی ازان می گذرد
zodiacal light
روشنایی صبح کاذب
lighting cable
کابل نور روشنایی
lambent
دارای روشنایی ملایم
to i. light from anything
گذر کردن روشنایی
lighting hours
زمان روشنایی یا سوختن
photodynamics
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
ligting conditions
شرایط روشنایی نسبتهای نور
friars lantern
روشنایی شبانه بر روی باطلاق
light is necessary to life
روشنایی لازمه زندگی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com