Dictiornary-Farsi | زیر نویس امضاء | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
subscript	زیر نویس امضاء


Other Matches

jurat	گواهی امضاء وهویت امضاء کننده
addersser or or	نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming	تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
signatures	امضاء
sigil	امضاء
cosignatory	هم امضاء
ratification	امضاء
He signed with the letter	امضاء با حرف او
signature	امضاء
initialed	اولین امضاء
initialled	اولین امضاء
initialling	اولین امضاء
attestation	تصدیق امضاء
initials	اولین امضاء
subscribers	امضاء کننده
undersign	امضاء کردن
initial	اولین امضاء
undersigned	دارای امضاء
unsigned	بدون امضاء
subscriber	امضاء کننده
signer	امضاء کننده
blank signed document	سفید امضاء
blank signed cheque	چک سفید امضاء
initialing	اولین امضاء
signed	امضاء شده
john henry	امضاء اصیل
signatures	امضاء کردن
signature	امضاء کردن
john hancock	امضاء اصیل
signatory	امضاء کننده
specimen signature	نمونه امضاء
monograph	امضاء با یک حرف
monographs	امضاء با یک حرف
signatories	امضاء کننده
i had it signed	انرا به امضاء رساندم
forgeries	امضاء سازی سند
john hancock	امضاء خود سخص
single name paper	سفته دارای یک امضاء
john henry	امضاء خود سخص
forgery	امضاء سازی سند
attesting	تصدیق امضاء کردن
prontonotary	متصدی امضاء احکام
prothonotary	متصدی امضاء احکام
attested	تصدیق امضاء کردن
attests	تصدیق امضاء کردن
attest	تصدیق امضاء کردن
blank check	چک سفید امضاء شده
signatory	صاحب امضاء امضایی
blank check	چک امضاء شده وسفید
weŠthe undersigned	ما امضاء کنندگان زیر
signatories	صاحب امضاء امضایی
undersigned	امضاء کننده زیر
badges	امضاء و علامت برجسته و مشخص
poison pen	نامه بی امضاء وتوهین امیز
ideograph	امضاء یا علامت مخصوص شخص
abusing a blank signed document	سوء استفاده از سفید امضاء
badge	امضاء و علامت برجسته و مشخص
blank check	چک امضاء شده بدون مبلغ
To authenticate a signature.	تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
Just sign here and leave at that .	اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
endorsement in blank	فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
endorsements	صحه امضاء حواله شرح پشت سند
On my way home. . .	اگر سرم راببرند امضاء نخواهم کرد
endorsement	صحه امضاء حواله شرح پشت سند
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.	از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).	این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
chirographer	خط نویس
acceptor	قبولی نویس
editorialist	سرمقاله نویس
endorser	فهر نویس
fictionist	افسانه نویس
fabulist	افسانه نویس
fabler	افسانه نویس
conveyancer	قباله نویس
epistoler	نامه نویس
epistler	رساله نویس
endorser	پشت نویس
endorseer	فهر نویس
emblematist	مثل نویس
copyreader	سرمقاله نویس
annotator	حاشیه نویس
annotator	تفسیر نویس
aphorist	موجز نویس
aphorist	پند نویس
chronicler	وقایع نویس
gnomical	کوتاه لب نویس
calligrapher	خوش نویس
annalist	تاریخچه نویس
cryptographer	رمز نویس
anecdotist	حکایت نویس
elegist	مرثیه نویس
elegiast	قصیده نویس
elegiast	مرثیه نویس
affiant	گواهی نویس
allegorist	تمثیل نویس
dramaturge	درام نویس
dialogist	مکالمه نویس
deponent	گواهی نویس
calligraphist	خوش نویس
ballpoint pens	روان نویس ها
ballpoints	روان نویس ها
ball pens	روان نویس ها
ballpens	روان نویس ها
typewritter	ماشین نویس
drafts	چرک نویس
write once read many	یکبار نویس
tractarian	مقاله نویس
the psalmist	زبور نویس
songwriter	ترانه نویس
tabulator	جدول نویس
tabulating machine	جدول نویس
story teller	افسانه نویس
mythographer	اسطوره نویس
magniloquent	قلنبه نویس
magazinist	مقاله نویس
magazinist	مجله نویس
magazin	مجله نویس
letter writer	کاغذ نویس
letter writer	نامه نویس
lapicide	سنگ نویس
inker	مرکب نویس
odist	قصیده نویس
idyllist	قصیده نویس
head liner	سرصفحه نویس
geneologist	شجره نویس
gazetteer	روزنامه نویس
gazetteer	مجله نویس
foul copy	چرک نویس
natural historian	تاریخ نویس
orthographer	درست نویس
stenograph	تند نویس
songwriter	سرود نویس
sign writer	لوحه نویس
sign writer	تابلو نویس
scrabbler	مسوده نویس
scholiast	حاشیه نویس
rough or foul copy	چرک نویس
rewriter	دوباره نویس
proverbialist	مثل نویس
proser	نثر نویس
prosateur	نثر نویس
prosaist	نثر نویس
proforma	پیش نویس
phonographer	صدا نویس
paragrapher	عبارت نویس
paper stainer	کتاب نویس
fictionist	داستان نویس
lexicographer	لغت نویس
drafts	پیش نویس
pamphleteer	رساله نویس
scriptwriters	نمایشنامه نویس
satirist	هجو نویس
satirists	هجو نویس
scriptwriter	نمایشنامه نویس
pamphleteers	رساله نویس
drafted	چرک نویس
historian	تاریخ نویس
drafted	پیش نویس
playwrights	پیس نویس
playwrights	نمایشنامه نویس
dramatist	نمایشنامه نویس
caption	زیر نویس
captions	زیر نویس
polygraphs	بسیار نویس
minute	پیش نویس
polygraph	بسیار نویس
biographers	تذکره نویس
bookmakers	کتاب نویس
bookmaker	کتاب نویس
lexicographers	لغت نویس
biographer	تذکره نویس
draftsmen	طرح نویس
draughtsman	طرح نویس
historians	تاریخ نویس
grandiloquent	قلنبه نویس
typists	ماشین نویس
typist	ماشین نویس
romancer	رمان نویس
draft	چرک نویس
draft	پیش نویس
novelists	رمان نویس
evangelists	انجیل نویس
evangelist	انجیل نویس
playwright	نمایشنامه نویس
programmers	برنامه نویس
draughtsmen	طرح نویس
dramatists	نمایشنامه نویس
playwright	پیس نویس
essayists	مقاله نویس
essayist	مقاله نویس
columnists	مقاله نویس
columnist	مقاله نویس
programmer	برنامه نویس
novelist	رمان نویس
programmer analyst	برنامه نویس / تحلیل گر
maintenance programmer	برنامه نویس پشتیبان
parts programmer	برنامه نویس اجزاء
maintenance programmer	برنامه نویس نگهداشت

subscript

زیر نویس امضاء