Dictiornary-Farsi | زیست شناختی نگری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
biologism	زیست شناختی نگری


Other Matches

biological	زیست شناختی
biologically	زیست شناختی
biological control	کنترل زیست شناختی
psychobiology	روانشناسی زیست شناختی
biodegraability	قابلیت تجزیه بیولوژیکی پذیرندگی فروافت زیست شناختی
ecological equilibrum	همترازی بووم شناختی تعادل بوم شناختی
to tip something [British E]	رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E]	ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E]	ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
eco-branch	شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
environmental preservation	نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
retrospection	پس نگری
retrospect	پس نگری
holism	کل نگری
retrospective view [on]	پس نگری [به]
technologically	فن شناختی
technological	فن شناختی
cognitive	شناختی
forecasting	پیش نگری
atomism	ذره نگری
vitalism	حیاتی نگری
nervism	عصب نگری
self observation	خویشتن نگری
foresight	پیش نگری
elementarism	عنصری نگری
nativism	فطری نگری
expectations	پیش نگری
expectation	پیش نگری
extraception	واقع نگری
finalism	غایت نگری
geneticism	ارثی نگری
intraception	عاطفی نگری
objectivism	عینی نگری
preformism	ذاتی نگری
biologism	زیستی نگری
physiologism	فیزیولوژی نگری
physicalism	فیزیکی نگری
phenomenalism	پدیدار نگری
personalism	شخص نگری
parallelism	توازی نگری
pansexualism	جنسی نگری
panpsychism	روحی نگری
organicism	عضوی نگری
probabilism	احتمالی نگری
operationalism	عملیاتی نگری
psychologism	روانشناختی نگری
purposivism	غایت نگری
relativism	نسبی نگری
hereditarianism	ارثی نگری
dualism	دوگانه نگری
necropsy	مرده نگری
Elementarism	عنصر نگری
prospects	اینده نگری
prospecting	اینده نگری
prospected	اینده نگری
prospect	اینده نگری
introspection	درون نگری
empiricism	تجربی نگری
sensationalism	حسی نگری
absolutism	مطلق نگری
centralism	مرکزی نگری
aesthetically	زیبایی شناختی
ecological change	تغییربوم شناختی
criminological	جرم شناختی
cognitive map	نقشه شناختی
philologically	زبان شناختی
cognitive dissonance	ناهماهنگی شناختی
cognitive consonance	هماهنگی شناختی
cognitive schema	طرحواره شناختی
cognitive style	سبک شناختی
neurological	عصب شناختی
cognitive system	نظام شناختی
petrological	سنگ شناختی
phenomenological	پدیدار شناختی
ecological factor	همگربوم شناختی
pathological	اسیب شناختی
epistemological	معرفت شناختی
esthetic	زیبایی شناختی
methodological	روش شناختی
aesthetic	زیبایی شناختی
mythological	اسطوره شناختی
morphological	ریخت شناختی
acoustic	صوت شناختی
sociological	جامعه شناختی
geological	زمین شناختی
phonetic	اوا شناختی
ecologically	بوم شناختی
ecological	بوم شناختی
cultural absolutism	مطلق نگری فرهنگی
mechanistic theory	نظریه ماشینی نگری
cultural parallelism	توازی نگری فرهنگی
perfect foresight	اینده نگری کامل
cultural relativism	نسبی نگری فرهنگی
moral realism	واقع نگری اخلاقی
introspectionist	خویشتن نگری است
cosmological constant	ثابت کیهان شناختی
cosmological model	مدل کیهان شناختی
graphopathology	اسیب شناسی خط شناختی
ecological process	فرایند بوم شناختی
ecological factor	سازه بوم شناختی
ecological unit	یگان بوم شناختی
ecological equivalent	هم ارزی بوم شناختی
neuropsychology	روانشناسی عصب شناختی
ecological distance	فاصله بوم شناختی
ecological constallation	برج بوم شناختی
ecological change	دگرگونی بوم شناختی
ecological backlash	وازنش بوم شناختی
ecological realized natality	زه و زاد بوم شناختی
cosmological principal	اصل کیهان شناختی
ecological nich	زیستخوان بوم شناختی
genetic engineering	مهندسی زاد شناختی
preferred cognitive mode	شیوه شناختی مرجح
acoustic investigation	جستار صوت شناختی
ethnopsychology	روانشناسی قوم شناختی
ecological architecture	معماری بوم شناختی
psychoneural parallelism	توازی نگری روانی- عصبی
providence	صرفه جویی اینده نگری
kinesiological principle	اصول حرکت شناختی بدن
kinesiological analysis	تحلیل حرکت شناختی بدن
ecological mortality	مرگ و میر بوم شناختی
Peeping Toms	نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
Peeping Tom	نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
Industrial Aesthetic	[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
prospect [of something]	آینده نگری [چشم انداز] [پیش بینی] چیزی
performance of the dam	زیست سد
subsistence	زیست
bio-	زیست -
symbion	هم زیست
biogen	زیست زا
livability	زیست پذیری
life space	فضای زیست
biological chemistry	زیست شیمی
life force	زیست نیرو
libidinal	زیست مایهای
joie de vivre	زیست شادی
liveware	زیست افزار
biogas	زیست گاز
colony	زیست گاه
biogases	زیست گاز
biological clock	زیست گشت
eco-	زیست بوم
biotechnology	زیست فناوری
homeland	زیست بوم
homelands	زیست بوم
biome	اقلیم زیست
biogenic	زیست زاییده
biogenetic	زیست زادی
biogenesis	زیست زاد
biosphere	زیست کره
biosphere	فضای زیست
libidos	زیست مایه
biogenosphere	زیست کره
biogenosphere	زیست سپهر
biogeographic	زیست جغرافیایی
biomass	زیست توده
bioluminescence	زیست تابی
modus vivendi	شیوه زیست
biologist	زیست شناس
biologism	زیست شناسی
settlement	زیست گاه
settlements	زیست گاه
biosphere	زیست سپهر
biochemistry	زیست- شیمی
inhabitant	زیست کننده در
work	زیست عمل
biochemists	زیست شیمیدان
biochemist	زیست شیمیدان
subsisted	زیست کردن
subsisting	زیست کردن
environments	محیط زیست
biochemistry	زیست شیمی
biology	زیست شناسی
subsist	زیست کردن
biophysics	زیست- فیزیک
environment	محیط زیست
worked	زیست عمل
subsists	زیست کردن
biome	زیست بوم
biopolymer	زیست بسپار
existence	زیست موجودیت
biospher	زیست کره
biotype	زیست گروه
exvia	برون زیست
subsistence	مربوط به زیست
viability	زیست پذیری
libido	زیست مایه
subsistence	وسایل زیست
biogeography	زیست جغرافی
biomechanics	زیست مکانیک
existences	زیست موجودیت
biometrics	زیست سنجی
biometrics	زیست سنجش
biometry	زیست سنجی
environmentalism	محیط زیست شناسی
lacustrine	زیست کننده دردریاچه
biochemistry	بیوشیمی [زیست شیمی]
environmentalism	محیط زیست گرایی
viable	زیست پذیر ماندنی
human biometric	زیست سنجی انسانی
biological chemistry	بیوشیمی [زیست شیمی]