Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
saddle bronc
زین گذاری اسب نیمه رام
Search result with all words
half loaded
سلاح نیمه خرج گذاری شده
Other Matches
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
half deck
نیمه پل
mid-
نیمه
mid
نیمه
semis
نیمه
division line
خط نیمه
part way
نیمه
midnight
نیمه شب
in noon of night
در نیمه شب
stiffish
نیمه شق
semi
نیمه
moiety
نیمه
semisynthetic
نیمه مصنوعی
subacute
نیمه حاد
semisynthetic
نیمه ترکیبی
demigod
نیمه خدا
semiterrestrial
نیمه خاکی
semitranslucent
نیمه کدر
semisolid
نیمه جامد
semicrystalline
نیمه بلورین
quasi commercial
نیمه بازرگانی
half-timbered
نیمه چوبی
semi-conscious
نیمه هشیار
semidivine
نیمه خدا
semireligious
نیمه مذهبی
semi-conscious
نیمه بیهوش
semirigid
نیمه سخت
semidivine
نیمه الهی
semi-conscious
در حال نیمه غش
quasi concave
نیمه مقعر
semiskilled
نیمه ماهر
semidetached
نیمه مجزا
semi-final
نیمه نهایی
quasi convex
نیمه محدب
semitranslucent
نیمه شفاف
half-mast
نیمه افراشتن
semi independent
نیمه مستقل
semicolonial
نیمه مستعمره
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
subarid
نیمه خشک
subfossil
نیمه سنگواره
semi conductor
نیمه هادی
subovate
نیمه بیضی
before mid night
قبل از نیمه شب
subsaline
نیمه شور
semicolonial
نیمه ازاد
subadult
نیمه بالغ
half-mast
نیمه افراشتگی
parboils
نیمه پختن
parboiling
نیمه پختن
parboiled
نیمه پختن
parboil
نیمه پختن
semi mechanization
نیمه مکانیزه
semi literate
نیمه نویسا
brow ague
درد نیمه سر
solid state
نیمه هادی
semicivilized
نیمه متمدن
midsummer
نیمه تابستان
semiaquatic
نیمه ابزی
semiactive
نیمه فعال
semi trailer
نیمه یدک
semicrystalline
نیمه متبلور
semi skilled
نیمه ماهر
semivitrified
نیمه شیشهای
semi official
نیمه رسمی
second half
نیمه دوم
semitropic
نیمه گرمسیری
semicinductor
نیمه هادی
semiarboreal
نیمه درختی
semiconscious
نیمه بیهوش
semicinductor
نیمه رسانا
shaly clay
رس نیمه بلوری
semiautomatic
نیمه خودکار
backcourt
نیمه دفاعی
semiconscious
نیمه هوشیار
inchoate
نیمه تمام
semiconscious
نیمه اگاه
partial
نیمه کامل
semiarid
نیمه خشک
semitransparent
نیمه شفاف
half time
نیمه بازی
semiformal
نیمه رسمی
preconscious
نیمه هشیار
semiofficial
نیمه رسمی
semigloss
نیمه درخشان
semiopaque
نیمه شفاف
partially sighted
نیمه بینا
partially hearing
نیمه شنوا
translucent
نیمه شفاف
first half
نیمه نخست
half-time
نیمه نخست
semifixed
نیمه ثابت
half tracked
نیمه شنی
half way
نیمه راه
halvers
نیمه مشترک
semifluid
نیمه ابکی
part-time
نیمه وقت
part time
نیمه وقت
semiopaque
نیمه کدر
semigloss
نیمه شفاف
semihard
نیمه سخت
partial fixing
نیمه گیرداری
megrim
درد نیمه سر
semilustrous
نیمه درخشنده
midwatch
پاس نیمه شب
subliminal
نیمه خوداگاه
subliminally
نیمه خوداگاه
midyear
نیمه سال
semilogarithmic
نیمه لگاریتمی
half
نیمه نخست
semis
نیمه تاحدی
nocturn
عبادت نیمه شب
midway
نیمه راه
left heart
نیمه چپ قلب
semihard
نیمه محکم
semilate
نیمه دیررس
semiliquid
نیمه مایع
semilog
نیمه لگاریتمی
semimobile
نیمه متحرک
semi
نیمه تاحدی
middle watch
نگهبانی نیمه شب
semi finals
نیمه نهایی
subconsciously
نیمه اگاه
sub-tropical
نیمه حاره
semiprivate
نیمه خصوصی
underemployed
نیمه کار
semidome
نیمه گنبد
semidomesticated
نیمه اهلی
subconscious
نیمه هشیار
semipermeable
نیمه تراوا
semipermanent
نیمه جاودان
semi-precious
نیمه گرانبها
semi-precious
نیمه بهادار
subconsciously
نیمه هشیار
subconscious
نیمه اگاه
semipublic
نیمه همگانی
semipro
نیمه حرفهای
quasi public
نیمه عمومی
quasi public
نیمه دولتی
quasi private
نیمه خصوصی
foreconscious
نیمه هشیاری
half faced
نیمه کاره
semierect
نیمه ایستاده
semierect
نیمه قائم
half mast high
نیمه افراشته
aileron
نیمه سنتوری
aileron
نیمه لچکی
draft
نیمه نهایی
semifinal
نیمه نهایی
dwarf wall
دیوار نیمه
semiparasitic
نیمه انگلی
drafts
نیمه نهایی
drafted
نیمه نهایی
half-column
نیمه ستون
halfway
نیمه راه
half-bat
آجر نیمه
half loaded
سلاح نیمه پر
semi-finals
نیمه نهایی
semi luxury goods
کالاهای نیمه تجملی
semipermeable materials
مصالح نیمه تراوا
black tie
کت نیمه رسمی مردانه
semicrustaceous
نیمه سخت پوست
semifixed
مهمات نیمه ثابت
split half method
روش دو نیمه کردن
semidefinite matrix
ماتریس نیمه معین
semiconductor memory
حافظه نیمه هادی
semiconductor memory
حافظه نیمه رسانا
semiconductor storage
حافظه نیمه هادی
seminomad
نیمه بیابان گرد
semipervious materials
مصالح نیمه تراوا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com