Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (9 milliseconds)
English
Persian
record
سابقه مدرک
Search result with all words
record
مدرک کتبی سابقه
Other Matches
It is quite unprecedented.
بی سابقه است ( سابقه ندارد )
antecedents
سابقه
prehistory
سابقه
it served as a precedent
سابقه شد
contexts
سابقه
context
سابقه
precedential
سابقه شو
antecedent
سابقه
precedent
سابقه
precedents
سابقه
intellect
سابقه
ensample
سابقه
intellects
سابقه
past
سابقه
scape
سابقه
scape
سابقه پر
unprecedentedly
بی سابقه
unprecedented
بی سابقه
record
سابقه
background
سابقه
backgrounds
سابقه
acquaintances
سابقه
acquaintance
سابقه
track records
سابقه
track record
سابقه
shafts
سابقه
shaft
سابقه
infamy
افتضاح سابقه بد
precedence
امتیاز سابقه
history
سابقه پیشینه
histories
سابقه پیشینه
unheard of
بی سابقه کس نشنیده
bad record
سوء سابقه
stare decisis
قاعده سابقه
stock record
سابقه موجودی
as much as never before
<adv.>
به اندازه بی سابقه
as never before
<adv.>
بطور بی سابقه
record of service
سابقه خدمت
precedential
سابقه درست کن
precedency
امتیاز سابقه
freedom from evil record
عدم سو سابقه
histogram
سابقه نما
grey headed
سابقه دار
precedents
سابقه داشتن
precedent
سابقه داشتن
precedented
سابقه دار
formed
سابقه فعالیت اسب
seeded
بازیکن سابقه دار
It is base on a precedent.
مسبوق به سابقه است
case histories
سابقه مرض ودرمان
case history
سابقه مرض ودرمان
To set(create,establish)a precedent.
ایجاد سابقه کردن
known to the police
دارای سابقه در شهربانی
form
سابقه فعالیت اسب
forms
سابقه فعالیت اسب
record
صورت جلسه سابقه
squall
باد بی سابقه وشدید
old hand
ادم با سابقه و مجرب
old hands
ادم با سابقه و مجرب
unheard
بی سابقه توجه نشده
squalls
باد بی سابقه وشدید
there is no precedent for this
این چیز سابقه ندارد
perpetual stock record
سابقه دائمی موجودی انبار
To be an old hand at something.
درکاری سابقه وتجربه داشتن
honorable discharge
ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
He has a poor service record in this company.
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
we cannot trace the petitioner
نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده را پیدا کنم
vendor rating
رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
stare decisis
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
documenting
مدرک
percipient
مدرک
written evidence
مدرک
clues
مدرک
document
مدرک
documented
مدرک
muniment
مدرک
adminicle
مدرک
naked
بی مدرک
voucher
مدرک
reference
[testimonial]
مدرک
vouchers
مدرک
report
مدرک
lead
مدرک
evidence
مدرک
perceptive
مدرک
mark
مدرک
grade
مدرک
leads
مدرک
proofs
مدرک
deed
مدرک
deeds
مدرک
clue
مدرک
attestation
مدرک
proof
مدرک
certificate
[official document]
مدرک
evidence
مدرک
record length
درازای مدرک
lost document
مدرک گم شده
bachelor's degree
مدرک لیسانس
writing
مدرک
[سند ]
record format
قالب مدرک
conclusive evidence
مدرک قاطع
proofs
نشانه مدرک
testimonies
تصدیق مدرک
testimony
تصدیق مدرک
witness
شاهد مدرک
evidence of the corpus
مدرک جرم
witnessed
شاهد مدرک
endnote
پایان مدرک
end of record
انتهای مدرک
document processing
پردازش مدرک
document format
فرمت مدرک
document format
قالب مدرک
witnesses
شاهد مدرک
witnessing
شاهد مدرک
proof
نشانه مدرک
authentic document
مدرک اصلی
physical record
مدرک مادی
master document
مدرک اصلی
certificate of capacity
مدرک شایستگی
logical record
مدرک منطقی
label record
مدرک برچسب
certificate of achievement
مدرک تصدیق شایستگی
certificate of achievement
مدرک ابراز لیاقت
certificate of capacity
مدرک ابراز لیاقت
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
voucher
مدرک تضمین کننده
documentation
مدرک یا مدارک اسناد
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
certificate for decoration
مدرک اعطای نشان
announce
اشکارکردن مدرک دادن
vouchers
مدرک تضمین کننده
probational
ارائه مدرک ودلیل
announcing
اشکارکردن مدرک دادن
announces
اشکارکردن مدرک دادن
announced
اشکارکردن مدرک دادن
record
مدرک ثبت کردن
deed of assignment
مدرک صلاحیت قانونی
secondhand evidence
مدرک دست دوم
documenting
متکی به مدرک کردن
not a leg to stand on
<idiom>
مدرک کافی نداشتن
probation
ارائه مدرک ودلیل
document
متکی به مدرک کردن
to produce testimony
مدرک ارائه دادن
fixed length record
مدرک با درازای ثابت
trailer record
مدرک پشت بند
reliance on a document
استناد به مدرک خاصی
referring to a document
استناد به مدرک خاصی
document base font
فونت پایه مدرک
record layout
طرح بندی مدرک
prima facie evidence
مدرک به فاهر قاطع
documented
متکی به مدرک کردن
variable length record
مدرک با طول متغیر
to give evdience
گواهی دادن مدرک بودن از
proof is the result of evidenc
دلیل نتیجه مدرک است
certificate of honorable service
مدرک تصدیق خدمت صادقانه
piece of writing
مدرک
[سند ]
[اصطلاح رسمی]
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
Give the benefit of the doubt
<idiom>
[باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
authority
مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
dye analysis
[آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
Ushak medallion
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
aeronautical designation
کد تخصصی فضانوردی مدرک تخصصی هوانوردی
record
مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
prima facie evidence
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
sites
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sited
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
Khotan rug
فرش ختن
[این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Tibet
تبت
[این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com