Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
stock record	سابقه موجودی
Search result with all words
perpetual stock record	سابقه دائمی موجودی انبار
Other Matches
It is quite unprecedented.	بی سابقه است ( سابقه ندارد )
stockades	جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
earmarked stock	موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
perpetual inventory	فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stock evaluation	بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockade	جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stocked	موجودی موجودی کالا
stock	موجودی موجودی کالا
periodic stock check	کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
scape	سابقه
past	سابقه
context	سابقه
contexts	سابقه
prehistory	سابقه
shafts	سابقه
scape	سابقه پر
antecedent	سابقه
unprecedentedly	بی سابقه
unprecedented	بی سابقه
record	سابقه
track records	سابقه
acquaintance	سابقه
acquaintances	سابقه
track record	سابقه
antecedents	سابقه
precedent	سابقه
ensample	سابقه
it served as a precedent	سابقه شد
precedential	سابقه شو
background	سابقه
shaft	سابقه
backgrounds	سابقه
intellect	سابقه
intellects	سابقه
precedents	سابقه
freedom from evil record	عدم سو سابقه
grey headed	سابقه دار
histogram	سابقه نما
precedential	سابقه درست کن
bad record	سوء سابقه
precedency	امتیاز سابقه
as much as never before <adv.>	به اندازه بی سابقه
precedented	سابقه دار
unheard of	بی سابقه کس نشنیده
record of service	سابقه خدمت
stare decisis	قاعده سابقه
infamy	افتضاح سابقه بد
record	سابقه مدرک
precedence	امتیاز سابقه
precedents	سابقه داشتن
history	سابقه پیشینه
as never before <adv.>	بطور بی سابقه
precedent	سابقه داشتن
histories	سابقه پیشینه
form	سابقه فعالیت اسب
seeded	بازیکن سابقه دار
record	صورت جلسه سابقه
It is base on a precedent.	مسبوق به سابقه است
forms	سابقه فعالیت اسب
case history	سابقه مرض ودرمان
To set(create,establish)a precedent.	ایجاد سابقه کردن
squalls	باد بی سابقه وشدید
squall	باد بی سابقه وشدید
old hands	ادم با سابقه و مجرب
formed	سابقه فعالیت اسب
known to the police	دارای سابقه در شهربانی
old hand	ادم با سابقه و مجرب
case histories	سابقه مرض ودرمان
unheard	بی سابقه توجه نشده
record	مدرک کتبی سابقه
To be an old hand at something.	درکاری سابقه وتجربه داشتن
there is no precedent for this	این چیز سابقه ندارد
honorable discharge	ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
He has a poor service record in this company.	دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
stare decisis	قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
we cannot trace the petitioner	نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده را پیدا کنم
vendor rating	رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
repertoire	موجودی
balance in hand	موجودی
assets	موجودی
holding	موجودی
minimum stock level	موجودی
stocked	موجودی
store	موجودی
storing	موجودی
stock	موجودی
supplies	موجودی
exhaust bin level	اتمام موجودی
surplus stock	موجودی مازاد
inventory discrepancy	اختلاف موجودی
inventory control	کنترل موجودی
instruction repertoire	موجودی دستورالعمل
surplus stock	موجودی اضافی
valuation of stock	ارزیابی موجودی
excess stock	موجودی مازاد
warehouse stock	موجودی انبار
financial assets	موجودی مالی
exhaust bin level	فاقد موجودی
stock adjustment	تطبیق موجودی
out of stock;ex stock	از موجودی یاذخیره
reserve stock	موجودی ذخیره
quick assets	موجودی نقدشو
safety stock	موجودی تضمینی
stocked	به موجودی افزودن
stock account	حساب موجودی
stock accounting	حسابداری موجودی
stock adjustment	تعدیل موجودی
stock audit	حسابرسی موجودی
stock check	کنترل موجودی
stock control	کنترل موجودی
stock taking	رسیدگی به موجودی
stock valuation	ارزیابی موجودی
idle stock	موجودی بی مصرف
stocked	موجودی انبار
inventory	فهرست موجودی
capital stock	موجودی سرمایه
business inventories	موجودی تجاری
inventories	موجودی کالا
buffer stock	موجودی احتیاطی
buffer stock	موجودی ذخیره
fund	موجودی دارائی
fund	موجودی سرمایه
supply	موجودی جایگیرموقتی
funded	موجودی دارائی
supplying	موجودی لزوم
active stock	موجودی فعال
funded	موجودی سرمایه
supplying	موجودی جایگیرموقتی
stocked	موجودی ذخیره
inventory	لیست موجودی
complete inventory	موجودی کامل
stock	موجودی ذخیره
supplied	موجودی جایگیرموقتی
inventory	موجودی کالا
stock	به موجودی افزودن
supplied	موجودی لزوم
cycle stock	موجودی فعال
supply	موجودی لزوم
inventory management	مدیریت موجودی
stock	موجودی انبار
continuous inventory	موجودی مستمر
consumable stock	موجودی مصرفی
danger warning level	حداقل موجودی
wardrobes	اشکاف موجودی لباس
wardrobe	اشکاف موجودی لباس
stock in trade	موجودی کالای مغازه
spares stock	موجودی لوازم یدکی
stock talking	سیاهه برداری از موجودی
liability	تعهد موجودی بانکی
liabilities	تعهد موجودی بانکی
stock handling cost	هزینه جابجایی موجودی
stock control	کنترل موجودی انبار
inventory	ذخیره موجودی اماد
safety stock	موجودی ذخیره انبار
stockage	وسایل موجودی در انبار
inventory reconciliation	تطبیق اسناد موجودی
continuous stock control	کنترل مستمر موجودی
inventory	صورت دارایی موجودی
continuous stock taking	رسیدگی مستمر موجودی
cyclical stock check	کنترل موجودی دورهای
portfolio	موجودی اوراق بهادار
stock	موجودی کالا ذخیره
portfolios	موجودی اوراق بهادار
assets	موجودی شخص ورشکسته
raw material stock	موجودی مواد اولیه
raw stock	موجودی مواد خام
stocked	موجودی کالا ذخیره
to lay in a stock	موجودی تهیه کردن
base stock control	کنترل موجودی مبنا
maximum stock	حداکثر موجودی انبار
stockholder	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
transfer of portfolio	انتقال موجودی اوراق بهادار
stockholders	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stock control	کنترل وسفارش موجودی انبار
inventory reconciliation	تطابق موجودی با دارایی یکان
intermediate stock	موجودی کالاهای درحال ساخت
finished goods stock	موجودی کالاهای تمام شده
finish stock	موجودی کالای ساخته شده
supplied	تکمیل کردن موجودی ذخیره
fast moving stock	موجودی که به سرعت کاهش می یابد
dead stock	موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
supplied	تامین موجودی عرضه نمودن
supply	تامین موجودی عرضه نمودن
supply	تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying	تامین موجودی عرضه نمودن
appreciation	افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations	افزایش ارزش دارایی و موجودی
out of stock <adj.>	غیر موجودی کالا [در انبار]
supplying	تکمیل کردن موجودی ذخیره
To take an invevtory.	صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
yield	قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yielded	قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yields	قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
amphibious vehicle availability table	جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
demand accommodation	تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
active stock	موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
to take inventory	صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
portfolio entry	قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
warehouse refusal	اعلام عدم موجودی کالا درانبار
deficits	کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com