English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
Other Matches
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
structured design طراحی ساختار یافته
structured ساخت یافته
structure ساختار ساخت
structures ساختار ساخت
structuring ساختار ساخت
structured english انگلیسی ساخت یافته
structured walkthroughs بررسیهای ساخت یافته
structures coding برنامه نویسی ساخت یافته
structured programming برنامه نویسی ساخت یافته
structured flowchart نمودار گردش کار ساخت یافته
tabular مرتب شده در یک جدول
elegant programming نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
digital sorting روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
tabulation 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
c زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
database مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
databases مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
pascal زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
databank 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
manning table جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
work in process کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchanging روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
symbol table جدول نمادها جدول نمادی
sorted برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
dive schedule جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
spelling table جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
correction index جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
filing 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
os/ سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
formats روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
format روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
findings یافته
finding یافته
architecture ساختار
structures ساختار
structure ساختار
structuring ساختار
transmissive انتقال یافته
generalized تعمیم یافته
glorified تجلیل یافته
nascent پیدایش یافته
extended تمدید یافته
abroad گسترش یافته
nee تولد یافته
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
porrect بسط یافته
past پایان یافته
allocated اختصاص یافته
full-fledged تکامل یافته
done وقوع یافته
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
expanded بسط یافته
tuned وفق یافته
transferred انتقال یافته
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
organized سازمان یافته
endrgized انرژی یافته
waney کاهش یافته
matched تطبیق یافته
wany کاهش یافته
linked پیوند یافته
depauperate تقلیل یافته
full fledged تکامل یافته
instinct with force نیرو یافته
instinct with life روح یافته
deployed گسترش یافته
downfallen زوال یافته
awakened اگاهی یافته
due out خاتمه یافته
mature economy تکامل یافته
economic structure ساختار اقتصادی
decision structure ساختار تصمیم
block structure ساختار بلوکی
institutional structure ساختار نهادی
cellular structure ساختار شبکهای
internal structure ساختار داخلی
inverted structure ساختار معکوس
close packed structure ساختار تنگچین
kekule structure ساختار ککوله
electronic structure ساختار الکترونی
ingots structure ساختار شمش
superstructure ساختار بالا
grain structure ساختار بلوری
structure factor عامل ساختار
age structure ساختار سنی
superstructures ساختار بالا
helical structure ساختار مارپیچی
structure chart نمودار ساختار
fabric ساختار ساختمان
atomic structure ساختار اتمی
band structure ساختار نواری
structure [first order] ساختار [ریاضی]
diamond structure ساختار الماس
lewis structure ساختار لوویس
data structure ساختار داده ها
relational structure ساختار رابطهای
tree structure ساختار درخت
nested structure ساختار لانهای
network stracture ساختار شبکه
network structure ساختار شبکهای
nuclear structure ساختار هستهای
linear structure ساختار خطی
crystal structure ساختار بلور
crane construction ساختار جرثقیل
file structure ساختار فایل
loop structure ساختار حلقهای
pyramidal structure ساختار هرمی
fine structure ساختار فریف
list structure ساختار لیست
crystalline structure ساختار بلوری
shell structure ساختار لایهای
sequence structure ساختار ترتیبی
selection structure ساختار گزینشی
ring structure ساختار حلقهای
molecular structure ساختار مولکولی
factor structure ساختار عاملی
control structure ساختار کنترلی
centralized design طراحی تمرکز یافته
endarch از مرکزبخارج امتداد یافته
finds چیز یافته مکشوف
generalized routine روال تعمیم یافته
mature economy اقتصاد رشد یافته
elaborated code رمز بسط یافته
organized market بازار سازمان یافته
mature soil خاک تکامل یافته
organising بازار سازمان یافته
organises بازار سازمان یافته
linked subroutine زیربرنامه پیوند یافته
extended precision دقت توسعه یافته
inning زمین باز یافته
sort merge program پردازش تعمیم یافته
formatted display نمایش شکل یافته
extended memory حافظه توسعه یافته
development system سیستم توسعه یافته
developed contries ممالک توسعه یافته
reduced mass جرم کاهش یافته
reduced form فرم تقلیل یافته
generalized coordinates مختصات تعمیم یافته
organizing بازار سازمان یافته
find چیز یافته مکشوف
redivivus تولد تازه یافته
organizes بازار سازمان یافته
organize بازار سازمان یافته
generalized force نیروی تعمیم یافته
diminished [قوس تقلیل یافته]
diminished : تقلیل یافته کاسته
reborn تولد تازه یافته
twice born تولدتازه روحانی یافته
allopatric بتنهایی وقوع یافته
contd مخفف ادامه یافته
bimanual بادودست انجام یافته
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
tertiary structure of protein ساختار سوم پروتئین
contiguous data structure ساختار دادههای همجوار
secondary structure of portein ساختار دوم پروتئین
structure پی ریزی کردن ساختار
sequence control structure ساختار کنترل ترتیبی
database structure ساختار پایگاه داده ها
loop control structure ساختار کنترل حلقه
structuralist وابسته به ساختار گرایی
structuralists وابسته به ساختار گرایی
valence bond structure ساختار پیوند والانسی
hyperfine structure ساختار فوق فریف
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
algebraic structure ساختار جبری [ریاضی]
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
work breakdown structure ساختار تفکیک کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com