Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
outbuilding
ساختمان دور افتاده و دور ازساختمان اصلی
outbuildings
ساختمان دور افتاده و دور ازساختمان اصلی
Other Matches
dependency
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
coach-house
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
main building
ساختمان اصلی
primary structure
ساختمان اصلی
advanced work
استحکامات اصلی ساختمان
main structure menbers
اعضای اصلی ساختمان
corps de logis
[بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
wing box
ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
buckle
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckled
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckles
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
building system
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
box beam wing
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
behind the times
<idiom>
از مد افتاده عقب افتاده فرهنگی
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
angle-post
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
building material dealer
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
gigantic building
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
building enterprise
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
civil engineering contractor
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
enterprise network
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
rotunda
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotonda
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
foundation soil
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
double shell constraction
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
whacked
<adj.>
از پا افتاده
elliptic
افتاده
footworn
از پا افتاده
archaic
<adj.>
از مد افتاده
modest
افتاده
fallen
افتاده
whacked
از پا افتاده
unassuming
افتاده
old fashioned
از مد افتاده
the meshes of a sieve mesh
در هم افتاده
mellow
جا افتاده
mellowed
جا افتاده
mellows
جا افتاده
flagging
افتاده
ripest
جا افتاده
riper
جا افتاده
old hat
از مد افتاده
mellowing
جا افتاده
out of date
از مد افتاده
low
افتاده
crest fallen
افتاده
downfallen
افتاده
ripe
جا افتاده
meek
افتاده
lame ducks
از کار افتاده
compromised
در خطراکتشاف افتاده
winded
از نفس افتاده
short winded
از نفس افتاده
mity
کزم افتاده
tatty
پیش پا افتاده
old hat
پیش پا افتاده
compromised
به خطر افتاده
unregarded
ازقلم افتاده
unassertive
افتاده حال
remotely
دور افتاده
copybook
پیشپا افتاده
hors de combat
از کار افتاده
with fingers interlocked
با انگشتان در هم افتاده
installed
از کار افتاده
short of breath
از نفس افتاده
protrudent
بیرون افتاده
outlying
دور افتاده
long face
لب و لوچه افتاده
retarded
عقب افتاده
demimonde
عقب افتاده
jugate
روی هم افتاده
lowlier
صغیر افتاده
lowliest
صغیر افتاده
lowly
صغیر افتاده
in register
روی هم افتاده
impassionate
بهوس افتاده
decurrent
پایین افتاده
backrent
اجارهء پس افتاده
back rent
اجاره پس افتاده
hanging gale
اجاره پس افتاده
proleptic
پیش افتاده
backwards
عقب افتاده
he fell prone
دمر افتاده
arrear
بدهی پس افتاده
outland
دور افتاده
out of order
از کار افتاده
cyma recta
موجی افتاده
obvolute
رویهم افتاده
nutant
پایین افتاده
not operationally ready
از کار افتاده
noneffective
از کار افتاده
deferred credits
درامد پس افتاده
dowm
از کار افتاده
obsolete
ازکار افتاده
prostrating
بخاک افتاده
prostrates
بخاک افتاده
prostrated
بخاک افتاده
prostrate
بخاک افتاده
backward
عقب افتاده
meshed
درهم جا افتاده
backs
بدهی پس افتاده
delayed
به تاخیر افتاده
back
بدهی پس افتاده
delayed
عقب افتاده
recluse
دور افتاده
recluses
دور افتاده
commonplace
پیش پا افتاده
slacks
جای افتاده یا شل
banal
پیش پا افتاده
slackest
جای افتاده یا شل
slack
جای افتاده یا شل
deferred
عقب افتاده
overlapping
روی هم افتاده گی
overlapping
رویهم افتاده
outstandingly
عقب افتاده
outstanding
عقب افتاده
ordinary
پیش پا افتاده
trite
پیش پا افتاده
deadlines
از کار افتاده
out-of-date
<idiom>
از مد افتاده (دمد)
lame duck
از کار افتاده
deadline
از کار افتاده
seedy
از کار افتاده
happened
<past-p.>
اتفاق افتاده
occurred
<past-p.>
اتفاق افتاده
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
outpost
پاسگاه دور افتاده
back rent
کرایه عقب افتاده
self-effacing
باحیا افتاده فروتن
allopatric
جداگانه اتفاق افتاده
logjam
کارهای عقب افتاده
to have bad luck
<idiom>
از اسب افتاده بودن
quotidian
روزمره پیش پا افتاده
to be out of luck
<idiom>
از اسب افتاده بودن
Arrears of work . Back log of work .
کارهای عقب افتاده
outfield
مزرعه دور افتاده
The coin is at the bottom of the pond .
سکه افتاده کف حوض
well-worn
پیش پا افتاده معمولی
well worn
پیش پا افتاده معمولی
evader
دور افتاده از یکان
Underdeveloped ( backward) countries .
کشورهای عقب افتاده
arrear
دین عقب افتاده
out of gear
ازدنده بیرون افتاده
inferior ovary
تخمدان پایین افتاده
leading current
شدت پیش افتاده
sear
خشکیده از کار افتاده
slothful
دیرپای عقب افتاده
stalled tank
تانک از کار افتاده
sears
خشکیده از کار افتاده
inferior calyx
کاسه پایین افتاده
outback
جای دور افتاده
defeature
از شکل افتاده گی بیقوارگی
seedy
بتخم افتاده مندرس
back pay
حقوق عقب افتاده
arrears
بدهیهای عقب افتاده
pulled
شکسته شده افتاده
remote site
محل دور افتاده
serotine
عقب افتاده دیر رس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com