English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
access structures ساختمان های قابل عبور و مرور
Other Matches
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
trafficked عبور و مرور
traffics عبور و مرور
trafficking عبور و مرور
traffic عبور و مرور
traffic density تراکم عبور و مرور
traffic density تکاشف عبور و مرور
traffic court دادگاه عبور و مرور
traffic control کنترل عبور و مرور
traffic intensity شدت عبور و مرور
traffic lane مسیر عبور و مرور
bus traffic عبور و مرور اتوبوسها
traffic sign علامت عبور و مرور
traffic density شدت عبور و مرور
access structures ساختمانهای عبور و مرور
traffic peak حداکثر عبور و مرور
airfield traffic عبور و مرور فرودگاه
eligible traffic عبور و مرور مجاز
to be under curfew در منع عبور و مرور بودن
curfew period ساعات منع عبور و مرور
air-traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
air traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
traffic cut تقاطع دو جریان عبور و مرور
safe conducts جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
road discipline مقررات عبور و مرور روی جاده
air movement section قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
pointsman عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
curfews زمان قطع عبور و مرور قرق
curfew زمان قطع عبور و مرور قرق
safe-conducts جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conduct جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
tolled حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
cone penetrometer وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
inbound traffic مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
wading crossing عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
raceway محل عبور سیم برق در ساختمان
air brick اجر سوراخدار که در داخل ساختمان جهت عبور هواتعبیه میشود
fordable قابل عبور
passable قابل عبور
traversable قابل عبور
practicably بطور قابل عبور
bridgeable قابل عبور یا پل زدن
impassable غیر قابل عبور
blocked [with objects] <adj.> <past-p.> غیر قابل عبور
permeable قابل عبور دادن رطوبت
insurmountable فائق نیامدنی غیر قابل عبور
maximum gradeability حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
scrub زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbing زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubs زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbed زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
to pound the filed غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
building system اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
angle-post [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
energy transition عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
civil engineering contractor مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
rotundas ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
rotonda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
foundation soil شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
constructional feature ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
review مرور
reviewed مرور
reviewing مرور
once-over مرور
overview مرور
once over مرور
overviews مرور
reviews مرور
reviewal مرور
revisal مرور
perusal مرور
tract مرور
tracts مرور
scrolls مرور کردن
glance نظراجمالی مرور
scroll مرور کردن
glances نظراجمالی مرور
glanced نظراجمالی مرور
turn over مرور کردن
rub up مرور کردن
prescription مرور زمان
run over مرور کردن
prescriptions مرور زمان
statute of limitation مرور زمان
time lapse مرور زمان
lapsing انصراف مرور
lapse انصراف مرور
lapses انصراف مرور
rehearsals مرور ذهنی
rehearsal مرور ذهنی
lapse of time مرور زمان
go over مرور کردن
go through مرور کردن
review بررسی کردن مرور
reviewing بررسی کردن مرور
negative prescription مرور زمان مسقط
ecquisitive prescription مرور زمان مملک
negative prescription مرور زمان اسقاط حق
reviewed بررسی کردن مرور
positive prescription مرور زمان مملک
positive prescription مرور زمان ایجاد حق
extinctive prescription مرور زمان اسقاط حق
period of prescription مدت مرور زمان
revisions تجدید نظر مرور
lapses استفاده از مرور زمان
wear off/away <idiom> به مرور محو شدن
die out <idiom> به مرور از بین رفتن
lapse استفاده از مرور زمان
revision تجدید نظر مرور
scans اجمالا مرور کردن
reliving در ذهن مرور کردن
scanned اجمالا مرور کردن
relives در ذهن مرور کردن
relived در ذهن مرور کردن
scan اجمالا مرور کردن
relive در ذهن مرور کردن
creative prescription مرور زمان ایجاد حق
reviews بررسی کردن مرور
lapsing استفاده از مرور زمان
time barred مشمول مرور زمان
airfield traffic عبورو مرور در فرودگاه
barred by statute مشمول مرور زمان
limitation act قانون مرور زمان
informal design review مرور غیررسمی طرح
statute of limitations قانون مرور زمان
statutory limitation قانون مرور زمان
acquisitive prescription مرور زمان مملک
limitation of actions مرور زمان دعاوی
limitation period مدت مرور زمان
to run over مرور کردن زیر گرفتن
wear thin <idiom> به مرور زمان لاغر شدن
diacoustics علم مرور وشکست صدا
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
lapse از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
elapsation ازدست رفتن حق به واسطه مرور زمان
lapsing از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
prescribe to استناد به مرور زمان دراثبات ادعا
lapses از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
to scrape up [money] چیزی را به مرور زمان کم کم جمع کردن [پول]
brush up on something <idiom> تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
air traffic regulation and identificatio سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
patina [جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
prescriptions دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescription دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
limitation of actions در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
walkthrough جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
achievable قابل وصول قابل تفریق
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
sensible قابل درک قابل رویت
observable قابل مشاهده قابل گفتن
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
presentable قابل معرفی قابل ارائه
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
combustible قابل سوزش قابل تراکم
presumable قابل استنباط قابل استفاده
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
adducible قابل اضهار قابل ارائه
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
passages عبور
rights of way حق عبور
right of way حق عبور
right of passage حق عبور
road haulage حق عبور
passage حق عبور
passages حق عبور
passage عبور
transmissions عبور
transmittal عبور
transmittance عبور
transmittancy عبور
alpha canis majoris عبور
fording عبور از اب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com